گر در هلاک من بود الحق رضای دوست
بادم هزار جان گرامی فدای دوست
آن دولت از کجا که شوم خاک درگهش
من خاک آن کسم که شود خاکپای دوست
جبریل وار یکقدم ار پیشتر نهم
جانم بسوزد از سبحات لقای دوست
کبر و ریا گذار که کس با غرور نفس
محرم نگشت در حرم کبریای دوست
بیگانگی گزیده ام از عقل خویشتن
تا گشته است جان و دلم آشنای دوست
بستم در سراچه دل را بروی غیر
زیرا مقام عامه نشاید سرای دوست
گر میکشد مرا بجفا هیچ باک نیست
گر بی دلی بمرد ببادا بقای دوست
در پیش هر که عاشق صادق بود خوشست
جور و جفای یار چو مهر و وفای دوست
گر میکشد حسین جفا بس غریب نیست
آری کشد غریب ستمکش جفای دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و وفاداری عمیق شاعر به محبوبش است. شاعر با صداقت از این میگوید که اگر در هلاکت او رضای محبوب باشد، با کمال میل جانش را فدای او میکند. او خود را خاک پای محبوب میداند و میگوید که اگر حتی یک قدم جلوتر برود، جانش برای دیدار محبوب خواهد سوخت. همچنین بر این نکته تأکید میکند که هیچکس با غرور و کبر نمیتواند به مقام محبوب نزدیک شود و او خود را از عقل و خودخواهی جدا کرده تا دلش به محبوب نزدیکتر شود. شاعر هرگونه بیگانگی را کنار میگذارد و در دلش تنها جایی برای محبوب دارد. در نهایت، او به تحمل سختیها و جفاهای محبوب اشاره میکند و آن را طبیعی و حقایق عشق میداند، بهویژه عشق به حسین که نماد وفاداری و فداکاری است.
هوش مصنوعی: اگر مرگ من در رضایت دوست باشد، من با کمال میل حاضر هستم که جانهای گرانبهای خودم را فدای او کنم.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و آرزو اشاره دارد. گویا شاعر میگوید که از کجا میتوان به مقام و منزلت محبوب دست یافت، در حالی که او تنها به خاک پای دوست امید دارد و خود را در سایهی آن دوست میبیند. به نوعی، او خود را به خاک تبدیل میکند تا به محبوب نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: اگر بتوانم یک قدم جلوتر از جبریل فرشته بیفتم، جانم در شوق دیدار دوست میسوزد.
هوش مصنوعی: غرور و تظاهری را کنار بگذار، زیرا هیچکس با خودخواهی و تکبر وارد حریم پاک و بزرگ دوستی نمیشود.
هوش مصنوعی: به خاطر دوستی و عشق، از خرد و عقل خود فاصله گرفتهام تا جان و قلبم با دوست آشنا شود.
هوش مصنوعی: من در دل خود را به روی دیگران بستم، چون خانه دوست برای جمعیت عادی مناسب نیست.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر بدیهایم مرا بکشد، برایم مهم نیست. اگر به خاطر بیدل بودن بمیروم، دوستیم باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: برای هر عاشق راستینی، تحمل سختیها و بیمهریهای معشوق خوشایند است، چون همواره عشق و وفاداری دوست، ارزشمندتر از این مشکلات است.
هوش مصنوعی: اگر حسین مورد ظلم قرار بگیرد، تعجبی ندارد، چون آدم غریب همواره در معرض سختی و بیمهری قرار دارد. بله، غریب حتی از محبوب خود نیز درد و رنج میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آخر بدین صفت که منم مبتلایِ دوست
ممکن بود ز من که نجویم رضای دوست
با عاشقان مجاز بود عشقِ عاشقی
کو ترکِ هر دو کون نگیرد برایِ دوست
کردم به عشق زیر و زبر خان و مان دل
[...]
جانم به لب رسید ز دست جفای دوست
عمر عزیز شد به سر اندر وفای دوست
گر دوست جان طلب کند از من فداش باد
سر چون کشم من ای دل مسکین زرای دوست
در قصد جان من اگر او را رضا بود
[...]
برخیز، تا نهیم سر خود بپای دوست
جان را فدا کنیم، که صد جان فدای دوست
در دوستی ملاحظه مرگ و زیست نیست
دشمن به از کسی، که نمیرد برای دوست
حاشا! که غیر دوست کند جا بچشم من
[...]
سرشته اند در گلم الا هوای دوست
سرتا بپای من همه هست از برای دوست
تن از برای آنکه کشم بار او بجان
جان از برای آنکه فشانم بپای دوست
دل از برای آنکه به بندم بعشق او
[...]
از جان و سر دریغ ندارم به پای دوست
هر دم به موجبی سر و جانم فدای دوست
تا عمر جاودان دهدم دوست در عوض
زیبد که زنده زنده بمیرم برای دوست
ای دل ز جان بدر شو و ترک حیات کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.