ای همچو جان سوی بدن ناگه بر ما آمده
جانها فدای جان تو ای جان تنها آمده
اندر دیار جان من تا تو چه غارتها کنی
چون برده بودی عقل و دل وز بهر یغما آمده
ترکان کافرکیش تو پیوسته با تیر و کمان
کرده کمین دین و دل وز بهر یغما آمده
یعقوب جان در کنج تن دریافت بوی پیرهن
از خاک پایت چشم او زان روی بینا آمده
خیاط قدرت جامه ای کز بهر یوسف دوخته
بر قامت رعنای او بس چست و زیبا آمده
حال حسین خسته دل دانسته ای تو از کرم
بهر مداوای دلش همچون مسیحا آمده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر expresses عشق و ارادت به یک وجود محبوب و معنوی است. شاعر میگوید که این وجود همچون جان برای بدن است و همه جانها فدای او شدهاند. در دیار جان شاعر، او همه چیز را به غارت میبرد و عقل و دل را تسخیر میکند. همچنین، اشارهای به دشمنان و کافران دارد که به کمین نشستهاند. یعقوب در کنج تن خود بوی محبوب را حس کرده و خیاط قدرت جامهای برای یوسف دوخته که بسیار زیبا و مناسب است. در نهایت، شاعر به حال حسین اشاره میکند و میگوید که او به مداوای دل حسین آمده است، همچون مسیحا. در کل، شعر درباره عشق، فراق و تلاش برای درمان دلهای آشفته است.
هوش مصنوعی: ای جانِ بیهمتا، تو ناگهان به سوی ما آمدی و همچون روحی که به بدن حیات میبخشد، وجود ما را شاد کردی. جانهایمان فدای جان توست که تنها و بینظیری.
هوش مصنوعی: در سرزمین وجود من، تو چه کارهای ویرانگری میکنی، چرا که عقل و دل مرا همچون برده تصاحب کردهای و با هدف غارت به اینجا آمدهای.
هوش مصنوعی: ترکان بیدین همیشه در کمین نشستهاند، با تیر و کمان آمادهاند تا به دین و دل مردم آسیب بزنند و از آن بهرهبرداری کنند.
هوش مصنوعی: یعقوب، در گوشهی تن خود، بوی پیراهنی را از خاک پای تو حس کرد و به همین خاطر، چشمانش به وسیلهی آن بوی آشنا بینا شد.
هوش مصنوعی: خیاط لباسی را با مهارت برای یوسف دوخته است که بر تن او بسیار زیبا و مناسب است.
هوش مصنوعی: حالت دل خسته حسین را تو میدانی و از روی لطف برای درمان دلتنگی او، به مانند مسیحا، آمدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده
سرمست و نعلین در بغل در خانه ما آمده
خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده
صد عقل و جان اندر پیش بیدست و بیپا آمده
آمد به مکر آن لعل لب کفچه به کف آتش طلب
[...]
ای نرگست سحر آفرین لعلت شکرخا آمده
مو عنبرین رو یاسمین زلفت سمن سا آمده
بسته بخونریزی کمر در خانه ای زین جلوه گر
یا معشر الناس الحذر ترکی بیغما آمده
کاکل بدوش آویخته زلف مسلسل ریخته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.