گنجور

 
حسین خوارزمی

گر ماه من بتابد از بام تا بخانه

گردد جهانیان را پر آفتاب خانه

از گلشن وصالش باد ار برد نسیمی

از شرم آب گردد گل در گلاب خانه

مطلوب را چو هر جا باید طلب نمودن

زهاد و کنج مسجد ما و شراب خانه

خلوتسرای دلبر خالی ز غیر باید

تا چند کنج دل را سازی کتابخانه

گفتم که ساز خانه در چشم من چو مردم

گفتا کسی بسازد بر روی آب خانه

ای از فروغ رویت پر آفتاب صحرا

ای از نسیم مویت پرمشک ناب خانه

فراش شمع مجلس گوئی نشان که امشب

از تاب عارضت شد پر ماهتاب خانه

با یاد تست دوزخ جان را مقام راحت

بی روی تست جنت دل را عذاب خانه

تا آفتاب تابان از بام و در درآید

خواهد حسین کو را گردد خراب خانه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode