دیوانه گشتم بی آن پریوش
دارم چو زلفش حالی مشوش
از اشک دیده وز سوز سینه
خشتست بالین خاکست مفرش
بی نقش رویت رخسار زردم
از اشک گلگون گشته منقش
دور از تو گوئی ای نور دیده
گاهی در آبم گاهی در آتش
تا کی گذارم ای مونس جان
بی تو حیاتی چون مرگ ناخوش
در کوی محنت دل گشته قربان
تیر غمت را جان گشته ترکش
عقل و دل و دین مال و تن و جان
بی تو نخواهم پیوند این شش
عاشق نخواهد جز درد دردت
گر رند خواهد صهبای بیغش
چشم حسین از نقش خیالت
مانند جنت باغی است دلکش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.