بیا بیا که ز هجر آمدم به جان ای دوست
بیا که سیر شدم بی تو از جهان ای دوست
به کام دشمنم از آرزوی دیدارت
مباش بیخبر از حال دوستان ای دوست
چو نفخ صور دهد جان به مرده عاشق را
نسیم زلف تو بخشد هزار جان ای دوست
خیال بود مرا کز تو بر توان گشتن
بیازمودم و دیدم نمیتوان ای دوست
اگر به حسن تو باشند شاهدان بهشت
خوشا تفرج خوبان در آن جهان ای دوست
وگر به جان و جهان صحبتت شود حاصل
هنوز وصل تو باشد به رایگان ای دوست
چو زیر خاک شوم با خیال رخسارت
ز خاک دیده من روید ارغوان ای دوست
از عاشق تو که دارد امید هشیاری
که شد به بوی تو سر مست جاودان ای دوست
از عکس روی تو روی زمین شود روشن
شبی که ماه نتابد ز آسمان ای دوست
گهی ز شوق تو خورشید آشکار شود
گهی ز شرم تو زیر زمین نهان ای دوست
به جای هر سر مویی مرا زبانی نیست
که تا ز زلف تو مویی کنم بیان ای دوست
همام نام تو بسیار میبرد چه کند
ازین سخن نگزیرد دمی زبان ای دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس عمیق خود نسبت به محبوب صحبت میکند. او به خاطر دوری از دوستش دچار عذاب و دلتنگی شده و از ناتوانی خود در جدا شدن از یاد و تصویر او صحبت میکند. شاعر به زیباییهای محبوب اشاره کرده و ابراز میکند که وجود او به زندگیاش معنا میبخشد. او همچنین از چشماندازهایی مانند بهشت و آثار وجود محبوب صحبت میکند و در نهایت به عشق و شوقی که به دوستش دارد، تاکید میکند. در کل، این شعر به وصف عشق و yearning برای وصال میپردازد.
هوش مصنوعی: بیا ای دوست، که به خاطر دوری تو به جانم سخت گذشت. بیا که بدون تو از این دنیا خسته و دلزده شدهام.
هوش مصنوعی: ای دوست، برای اینکه دشمنم از آرزوی دیدار تو خوشحال شود، نباش؛ زیرا تو از حال دوستانت بیخبر هستی.
هوش مصنوعی: زمانی که در روز قیامت صور دمیده شود و جان به مردهای ببخشد، نسیم زلف تو به عاشق جان تازهای میدهد، ای دوست.
هوش مصنوعی: در ذهنم به این فکر میکردم که میتوانم برای تو تلاش کنم و به موفقیت برسم، اما متوجه شدم که این امکانپذیر نیست، ای دوست.
هوش مصنوعی: اگر در بهشت گواهان زیبایی تو باشند، چه خوب است که در آن دنیا به تماشای خوبان بپردازیم، ای دوست!
هوش مصنوعی: اگر صحبت کردن با تو به جان و دنیا نتیجهای داشته باشد، هنوز هم اتصال و پیوند تو با من بیهیچ هزینهای برقرار است، ای دوست.
هوش مصنوعی: هنگامی که زیر خاک بروم و از دنیا برکنار شوم، یاد چهره تو در ذهن من زنده خواهد ماند، ای دوست. از خاک و خاکسترم، گلهای زیبای ارغوان روئیده خواهد شد.
هوش مصنوعی: عاشق تو که به بوی تو مست و شاداب شده، امید دارد که همیشه هوشیار بماند و از این حال لذت ببرد، ای دوست.
هوش مصنوعی: در شبهایی که ماه در آسمان نمیتابد، زیبایی چهره تو باعث میشود زمین نورانی گردد، ای دوست.
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر شادی و شوق تو، خورشید به روشنی نمایان میشود و گاهی به خاطر شرم و حیا تو، در زیر زمین پنهان میماند، ای دوست.
هوش مصنوعی: به جای هر تار مویی، زبانی ندارم که بتوانم عشق و زیبایی زلف تو را توصیف کنم، ای دوست.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، نام تو را دائماً بر زبان میآورم و نمیتوانم از این موضوع لحظهای غافل شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست
چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم
که یاد مینکند عهد آشیان ای دوست
گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت
[...]
مرا تویی ز جهان آرزوی جان ای دوست
حیات بهر تو خواهم در این جهان ای دوست
میان حلقه زلفت چو مرغ جان بنشست
ندید خوشتر از آن دام آشیان ای دوست
چه جای جان و دل ما که دلبران جهان
[...]
به جان رسید دلم در فراق هان ای دوست
ترحّمی کن اگر هیچ می توان ای دوست
اگر تو برشکنی دشمنان به کام رسند
به دوستی که مکن ترکِ دوستان ای دوست
بر آن قرار برفتی که زود بازآیی
[...]
مرا تو حاصل گفتاری از جهان ای دوست
بهای هر نظرت صدهزار جان ای دوست
نه صعوه جا نکند در دهان افعی و مار
چرا به زلف تو دل کرده آشیان ای دوست
بر آستان که اگر جم بود ندارد فخر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.