رویت به هر انجمن دریغ است
سرو تو به هر چمن دریغ است
جایی که سخن رود ز رویت
وصف گل و نسترن دریغ است
در دست نسیم صبحگاهی
آن زلف پر از شکن دریغ است
کس را نرسد حدیث آن لب
کان خود به زبان من دریغ است
اندام لطیف نازک دوست
در صحبت پیرهن دریغ است
وصف لب خویش خویشتن گوی
در هر دهن آن سخن دریغ است
شهری چو همام اگر بمیرند
یک پرسش از آن دهن دریغ است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لطافت محبوبی اشاره دارد که هر جنبهای از جمال و ویژگیهای او را با حسرت وصف میکند. شاعر در هر بیت از زیباییهای او، مانند چهره، زلف، لب و اندام، سخن میگوید و بیان میکند که وصف این زیباییها در کلمات و زبانها نمیگنجد و حسرتبرانگیز است. به نوعی، شاعر احساس میکند که هیچ واژهای نمیتواند به درستی جمال او را توصیف کند و این احساس افسوس از ناتوانی در بیان زیباییهای او همیشگی است.
هوش مصنوعی: دیدن چهره تو در هر جمعی حسرتانگیز است و حضور تو در هر باغی هم افسوسبرانگیز است.
هوش مصنوعی: در جایی که زیبایی تو وصف شود، بیان کردن زیبایی گل و نسترن بیهوده است.
هوش مصنوعی: در هوای صبحگاهی، آن زلف پر پیچ و تاب به دست نسیم حسرتانگیز است.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند درباره زیباییهای آن لبها صحبت کند، زیرا این موضوع آنقدر خاص است که تنها من میتوانم از آن بگویم. افسوس که به زبان من نمیآید.
هوش مصنوعی: وجود ظریف و نازک دوست، در دیدار با پیراهن، قابل تماشا نیست.
هوش مصنوعی: توصیف لب خود را در هر زبانی بگو، چون آنچه هست را نمیتوان به راحتی بیان کرد.
هوش مصنوعی: اگر در شهری مانند همام (که میتواند نماد یک شخصیت یا جامعه باشد) کسی بمیرد، جای تعجب است که هیچ کس از او یک سوال نمیپرسد. این جمله به نوعی نشاندهنده بیتفاوتی یا بیتوجهی مردم به یکدیگر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.