شمارهٔ ۱۸۶
توبه کردم که نخوانم دگرت ماه و پری
همه در حسرت خاکی که برو می گذری
تا به بینیم نظیرت به جهان گردیدیم
هر یکی را هوس آن که کجا می نگری
عارفان روی تو جویند نه گلهای بهشت
باز دیدم نه به اندازه نور بصری
میدهد زلف تو را باد صبا تشویشی
مگر ای باد تو از غیرت ما بی خبری
مگذر بر سر زلفش که گرفتار شوی
جان ازین دام به هم بر شده بیرون نبری
هوس آن بود که حسنت همگی در یابم
راز معشوق نگوید به نسیم سحری
می روی دیده مردم نگران از چپ و راست
هر چه دیدیم و شنیدیم از آن خوبتری
التفاتی نکند سوی کسی چشم خوشت
نیکوان را همه دیدیم تو چیزی دگری
عاشقی را که بود غیرت صحبت چو همام
عقلشان می کند اقرار به صاحب نظری
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...