گفت از برای چیدن گل در چمن شدی
از مات شرم باد که پیمانشکن شدی
آخر نسیم گل اثر بوی ما نداشت
تا در چمن به بوی که بی خویشتن شدی
گل را چه نسبت است به روی نکوی من
تا باشدت بهانه که بر بوی من شدی
غافل شدی مگر ز سر زلف و عارضم
کآشفته بر بنفشه و برگ سمن شدی
از چشم تو خیال سهی سرو من برفت
تا فتنه بر شمایل هر نارون شدی
یعقوب وار بیدل و بیدیده گشتهای
یوسف ندیدهای که بی پیرهن شدی
جاد در تن بنفشه هم از بوی زلف ماست
جان را به جا گذاشتی و سوی تن شدی
گفتی که گل به رنگ چو روی بت من است
در حسن ما بگو که چرا طعنه زن شدی
گل کیست سرو چیست که باشد بنفشه نیز
شرمت نبود تا به کدام انجمن شدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق اشاره دارد و از حالتی از شرم و غفلت در روابط عاشقانه سخن میگوید. شاعر به محبوب میگوید که برای چیدن گل به باغ آمده، اما در این بین پیمانش را شکسته و فراموش کرده که به بوی و زیبایی او توجه کند. او به محبوب یادآوری میکند که زیبایی گلها و دیگر جلوههای طبیعت هیچ نسبتی با زیبایی او ندارد و او را به نوعی مسخ کرده است. در نهایت، شاعر از محبوب میپرسد که چگونه توانسته است به دور از زیبایی و عشق حقیقی، به دنیای بیارزش جذب شود و به انزوا برود. این شعر به深ای عشق و زیباییها و همچنین به غفلت و بیتوجهی در عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: برای چیدن گل در باغ، با شرم از باد به من گفتی که به وعدهات وفا نکردی.
هوش مصنوعی: نسیم گل بوی ما را به چمن نرساند، تا آنجا که در چمن بوی کسی دیگر پیچید که خود را فراموش کرده بود.
هوش مصنوعی: گل چه ربطی به زیبایی من دارد که بهانهای شدهای برای اینکه به عطر من توجه کنی؟
هوش مصنوعی: شهامت و زیبایی موی او چنان تو را غافل کرده که حالا عذر و بهانههای تو به خاطر درهمریختگیاش، شبیه رنگ و بوی گلهای بنفشه و برگ سمن شده است.
هوش مصنوعی: از نگاه تو، تصور زیبا و خوش قامت من ناپدید شد و این باعث شد که زیبایی هر درخت نارون تحت تأثیر قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: تو مانند یعقوب، بدون دل و چشم شدهای و نمیدانی که یوسف خود را گم کردهای و بیپیرهن شدهای.
هوش مصنوعی: عطر زلف ما روح و جان را متوجه خود کرده و تو تنها به ظاهر و جسم بنفشه پرداختهای.
هوش مصنوعی: گفتی که گل به رنگ چهره معشوق من است، پس در زیبایی ما بگو چرا به ما لطمه زدی؟
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و شکوه گلها و درختان معطر اشاره دارد. شاعر به ارتباطی بین موجودات زیبا و شرم و حیا اشاره میکند و میپرسد که چه اتفاقی افتاده که این زیباییها در تجلی خود خجالتزده نیستند. در واقع، شاعر از حضور و اجتماع این زیباییها در یک مکان حرف میزند و به نوعی به احساسات درونی و دنیای عاطفی آنها اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.