سالها شد که مهر عالمسوز
تیغ کین تیز میکند هر روز
وه! که تا مهر چرخ بود کبود
در کبودی چرخ مهر نبود
جانب هر که بنگرم به نیاز
ننگرد جانب من از سر ناز
در ره هر که سر نهم به وفا
پا نهد بر سرم ز راه جفا
چند بیداد بینم از هر کس؟
ای کس بیکسان به دادم رس
چند پامال عام و خاص شوم
دست من گیر تا خلاص شوم
همتی ده که بگذرم ز همه
رو به سوی تو آورم ز همه
سوی خود کن رخ نیاز مرا
به حقیقت رسان مجاز مرا
زلف خوبان مشوشم دارد
لعل ایشان در آتشم دارد
از بتان چو در آتشم شب و روز
روز حشرم بدین گناه مسوز
مهوشانم چو سوختند به ناز
ز آفتاب قیامتم مگداز
بس بود این که سوختم یک بار
«و قنا ربنا عذاب النار»
آتش از جو منی چه افروزد؟
بلکه دوزخ ز ننک من سوزد
گنهم بخش و طاعتم بپذیر
که همین دارم از قلیل و کثیر
در شب تیره چون دهم جان را
همرهم کن چراغ ایمان را
اتحادی نصیب کن با من
که ندانم که ان تویی یا من
چون زبان دادهای بیانم بخش
در بیان سخن زبانم بخش
محزنم را در نظامی ده
ساغرم را شراب جامی ده
بنده را خسرو سخن گردان
حسن نظم مرا حسن گردان
آب ده خنجر زبان مرا
تاب ده گوهر بیان مرا
تا شوم در فشان ز بحر کلام
به سلام نبی، علیه سلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر ناله و خواهش عاشقانهای است از انسانی که تحت تاثیر عشق و درد جدایی است. شاعر احساس تنهایی و بیپناهی خود را بیان میکند و از خدا و معشوق خود میخواهد که به کمکش بیاید و او را از عذاب و رنج نجات دهد. او به وضوح از بیدادگریهای دیگران شکایت میکند و میطلبد که معشوقش به او رحمت کند و او را از آتش گناه برهاند. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که او را به یقین و اتحاد برساند و اشتیاق خود را برای نزدیکی به او به تصویر میکشد. این شعر در مجموع نگاهی عمیق به عشق، نیاز و جستجوی نجات دارد.
هوش مصنوعی: سالهاست که عشق و محبت مانند تیغی تیز درد و عذاب را در دلها ایجاد میکند و هر روز به شدت آن افزوده میشود.
هوش مصنوعی: آه! تا وقتی که خورشید در آسمان وجود دارد، آسمان همواره آبی خواهد بود، اما در آسمان آبی هیچ نشانی از نور خورشید نیست.
هوش مصنوعی: هر وقت به کسی مینگرم، او به نیاز من توجهی نمیکند، ولی به من با ناز و بیاعتنایی نگاه میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که با وفا قدم بردارد، من به او خدمت میکنم، اما اگر کسی در راه بیوفایی قدم بگذارد، بر من فرقی نمیکند.
هوش مصنوعی: چند ظلم و ستم از هر کسی میبینم؟ ای کسی که در دنیا هیچ کس نیستی، به داد من برس.
هوش مصنوعی: اگرچه در مسیر زندگی ممکن است تحت تأثیر نظرات و قضاوتهای دیگران قرار بگیرم، اما میخواهم که شما دست مرا بگیرید و کمکم کنید تا از این وضعیت رهایی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: تلاش کن تا از همه چیز بگذرم و تمام توجه و نیتم را تنها به سوی تو معطوف کنم.
هوش مصنوعی: به من توجه کن و به حقیقت نشانم بده، نه فقط به صورت ظاهری و غیرواقعی.
هوش مصنوعی: زلف زیبای معشوقان باعث پریشانی من شده و زیبایی آنها همچون جواهر، مرا در آتش عشق خود سوزانده است.
هوش مصنوعی: اگر در آتش عشق تو هر شب و روز در عذابی به سر میبرم، در روز قیامت به خاطر این گناه مرا نسوزان.
هوش مصنوعی: محبوبانم وقتی که به خاطر زیبایی و جذابیتشان در برابر آفتاب قیامتم بسوزند، تو آنها را نازک و لطیف مکن.
هوش مصنوعی: کافی است که یک بار از شدت سوزش و عذاب رنج بردم؛ و ما از خداوند خواستهایم که ما را از عذاب آتش نجات دهد.
هوش مصنوعی: آتش از درون من چگونه شعلهور میشود؟ بلکه جهنم از شرم من میسوزد.
هوش مصنوعی: من از خطاهایم میگذرم و از تو میخواهم که اطاعاتم را بپذیری، چون همین مقدار خوبی و بدی که دارم، کم و زیادش برای من همین است.
هوش مصنوعی: در شب تاریک، وقتی که جانم را میدهی، مرا همراه کن و چراغ ایمانم را روشن کن.
هوش مصنوعی: مرا در پیوندی قرار بده که دیگر ندانم تو هستی یا من.
هوش مصنوعی: وقتی که به من اجازه دادهای تا صحبت کنم، از من خواستهای که توانایی بیان و بیان سخن را داشته باشم.
هوش مصنوعی: به من ظرفی بده تا در این فضای نظامی خودم را آرام کنم و یک جام شراب به من بده تا لذتی ببریم.
هوش مصنوعی: من بندۀ توام ای پادشاه، با لطف و مهربانی خود سخن مرا زیبا و دلنشین کن.
هوش مصنوعی: به من سر و زبانی ببخش که با آن بتوانم احساسات و افکارم را به خوبی بیان کنم. از من حمایت کن تا بتوانم در ابراز وجود خود بهتر عمل کنم.
هوش مصنوعی: من میخواهم از دریاى سخن، به نبی سلام بفرستم و در این مسیر تلاش میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.