جان من، الله الله! این چه تنست؟
نه تن تست، بلکه جان منست
این که گل در عرق نشست و گداخت
همه از انفعال آن بدنست
صد سخن گفتمت، بگو سخنی
کین همه از برای یک سخنست
هست دشنام تلخ تو شیرین
چون نباشد؟ کزان لب و دهنست
یک شب از در درآ، که ماه رخت
شمع بزم و چراغ انجمنست
پیش روی تو شمع در فانوس
هست آن مرده ای که در کفنست
کشتی و سوختی هلالی را
هر چه کردی بجای خویشتنست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و ارتباط عمیق شاعر با معشوق میپردازد. شاعر از وجود معشوق بهعنوان جان و روح خود یاد میکند و بر این نکته تأکید میکند که تفاوت در ظواهر ظاهری بیاهمیت است. او به زیبایی و تأثیرات عاطفی معشوق اشاره میکند و میگوید که همه چیز از احساسات و انفعالات قلبی ناشی میشود. در نهایت، شاعر از اهمیت ارتباط عاشقانه و تاثیری که معشوق بر زندگی و احساسات او دارد، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عزیزم، به من بگو که این چه حالتی است؟ این فقط جسم نیست، بلکه روح من در آن است.
هوش مصنوعی: اینکه گل در گرما ذوب و خراب شده، به خاطر تأثیرپذیری آن از محیطش است.
هوش مصنوعی: من هزاران حرف و سخن برایت گفتم، حالا تو فقط یک کلمه بگو که همه اینها به خاطر آن یک جمله است.
هوش مصنوعی: دشنامهای تو به قدری تلخ است که اگر از آن لب و دهان نباشد، چگونه ممکن است شیرین باشد؟
هوش مصنوعی: یک شب به خانهام بیا، زیرا ماه چهرهات نورانیتر از شمع مهمانی و چراغ جمع است.
هوش مصنوعی: در جلوی تو شمعی در چراغ وجود دارد، مانند آن مردهای که در دفن است.
هوش مصنوعی: کشتی و سوختی، هلالی را به هر طریقی که خواستی، به جای خودت قرار دادی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دین طلب کن گرت غم بدنست
زانکه کابین دین طلاق تنست
بانگ بر وی زدند کاین چه فنست؟
در خصال تو این چه اهرمنست؟
صاحب علم و صنعت و سخنست
زانکه او را سه روح و یک بدنست
سخن خوش حیات جان و تنست
دم عیسی گواه این سخنست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.