گنجور

 
هلالی جغتایی

سر نمی تابم ز شمشیر حبیب

هر چه آید بر سر من، یا نصیب!

دل بدرد آمد من بیچاره را

چاره درد دلم کن، ای طبیب

ای که گویی: چونی و حال تو چیست؟

من غریب و حال من باشد غریب

تا رقیبت هست ما را قدر نیست

نیست گردد، یارب! از پیشت رقیب

زار می نالد هلالی، بی رخت

آن چنان کز حسرت گل عندلیب

 
 
 
رودکی

خود ترا جوید همه خوبی و زیب

هم چنان چون تو جبه جوید نشیب

حکیم نزاری

ای شب هجران تو روز حسیب

زهره ی شیران بچکد زین نهیب

جمله تویی از خودی ام وارهان

در ره من نیست به جز من حجیب

با تو نخواهم به اضافت حضور

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
امیر حسینی هروی

جای غولست این سرای پر نهیب

مردمی خواهی از این مردم مکیب

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه