من و تخیل حسنت، چه یار بهتر ازین؟
بغیر عشق چه ورزم؟ چه کار بهتر ازین؟
بروزگار شدی یار من، بحمدالله
دگر چه کار کند روزگار بهتر ازین؟
بغمزه آهوی چشمت شکار مردم کرد
که دید آهوی مردم شکار بهتر ازین؟
ز جرعه کرمت بیشتر فشان بر من
تو ابر رحمتی، آخر ببار بهتر ازین
تبارک الله ازین سبزه و گلی که تراست!
نبوده است و نباشد بهار بهتر ازین
تو مست جام غروری همیشه، ای زاهد
مباش غره، که رنج خمار بهتر ازین
بران سمند، که در چابکی و جلوه گری
نیامدست بمیدان سوار بهتر ازین
ز دور چرخ، هلالی، بداغ دل خوش باش
طمع ز کوکب طالع مدار بهتر ازین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به زیبایی عشق و تخیل را توصیف میکند و بیان میکند که هیچ چیزی بهتر از این عشق و ارتباط نمیتواند وجود داشته باشد. شاعر از روزگار و یاری که در کنار اوست، سپاسگزاری میکند و اشاره میکند که هیچ چیز در زندگی نمیتواند به اندازه این احساسات گرانبها باشد. همچنین، شاعر از زیبایی چشمان معشوق و کرم او سخن میگوید و بر اهمیت لحظههای عاشقانه و خوشایند تأکید میکند. در نهایت، او در مورد زیبایی طبیعت و لذتهای زندگی و اهمیت آنها در مقایسه با دیگر امور صحبت میکند.
هوش مصنوعی: من و خیال زیبایی تو، چه شریک بهتری از این داریم؟ جز عشق با چه چیزی میتوانم خود را مشغول کنم؟ چه کاری بهتر از این وجود دارد؟
هوش مصنوعی: دوست من، حالا که روزگار به خوبی برایت پیش رفته، دیگر چه چیزی بهتر از این میتواند برایت اتفاق بیفتد؟
هوش مصنوعی: چشمهای تو با آن ناز و عشوهاش مردم را به دام میاندازد. حالا که مردم را میبیند، آیا نمیبیند که شکار آنها به مراتب بهتر از شکار اوست؟
هوش مصنوعی: ای باران رحمت، لطف خود را بر من بیشتر بریز و نیکوتر از این بر من ببار.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که چنین سبزه و گلی از آن توست! بهار دیگری نه وجود داشته و نه خواهد داشت که بهتر از این باشد.
هوش مصنوعی: ای زاهد، در غرور و مستی دائم غرق نشو، چون رنج و سختی ناشی از خماری بهتر از این حالتی است که میپنداری.
هوش مصنوعی: سوارکاری که اسبش از نظر چابکی و زیبایی کمبودی ندارد، به میدان آمده است.
هوش مصنوعی: از دور چرخ، ماهی هلالی شکل را میبینی، اما در دل خود نباید به نجم و ستاره تقدیر امید داشته باشی که اوضاع بهتر از این خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود خیال تو یارم چه یار بهتر ازین
وفا به عهد تو کارم چه کار بهتر ازین
چو بت پرست رخت دید گفت نامده است
بتی زکارگه بت نگار بهتر ازین
رقیب را به ستم روزگار از تو برید
[...]
به عمر خضر جدا از تو نیستم خرسند
که پیش روی تو مردن هزار بهتر ازین
سگ تو یار من و کوی تو دیار من است
چه یار بهتر ازین و دیار بهتر ازین
ز مهر و مه شب و روزم چه سود بی تو که هست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.