روز عیدست، سر راهگذاری گیریم
ماهرویی بکف آریم و کناری گیریم
شاهدان دست بخون دل ما کرده نگار
ما درین غم که: کجا دست نگاری گیریم؟
گرد خواهیم شد و دامن آن یار گرفت
تا باین شیوه مگر دامن یاری گیریم
بی قراریم و بمنزلگه وصل آمده ایم
آه! اگر چرخ نخواهد که قراری گیریم
ما بجان صید سواران کمان ابروییم
کشته گردیم که: فتراک سواری گیریم
عاشقانیم و ز کار همه عالم فارغ
ما نه آنیم که هرگز پی کاری گیریم
عید شد، خیز، هلالی، که بعشرتگه باغ
جام گلگون ز کف لاله عذاری گیریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مناسبت عید، حس شوق و عشق خود را بیان میکند. او از زیبایی معشوق و اشتیاق به وصال با او سخن میگوید و میخواهد در کنار دوستان و یارانش جشن بگیرد. شاعر از دلباختگی و بیقراری عاشقانهاش میگوید و اینکه برای رسیدن به معشوق، حاضر است هر نوع سختی را تحمل کند. او همچنین به زیبایی و نشاط عید اشاره میکند و از لذتهای زندگی، چون نوشیدن شراب و سرمستی در باغها، سخن میگوید. به طور کلی، شعر در وصف عشق، شادی و زیبایی روزهای عید است.
هوش مصنوعی: امروز عید است، بیایید در سر راه بایستیم و دختری زیبا را در دستان خود بگیریم و در کنارش بنشینیم.
هوش مصنوعی: عاشقانی که دل ما را شکستهاند، به خاطر درد و رنجی که داریم، اکنون دیگر نمیدانیم کجا میتوانیم دستی به دلدادگی و زیبایی بزنیم.
هوش مصنوعی: ما به دور هم جمع خواهیم شد و دست در دامن آن معشوق خواهیم انداخت تا شاید از این طریق بتوانیم یاری و محبت او را به دست آوریم.
هوش مصنوعی: ما بیتاب و شتابان به جایی که به هم وصل میشویم آمدهایم، اما افسوس که اگر گردش روزگار اجازه ندهد، نمیتوانیم آرامش پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: ما مانند صید شکارچیان هستیم که با زیبایی کمان ابرویمان دلها را میرباییم و به خاطر آن عشق و عاشقی را تجربه کردهایم.
هوش مصنوعی: ما عاشقانی هستیم که از تمام کارها و مشغلههای جهان بیخبر و فارغیم. ما آن کسانی نیستیم که بخواهیم به دنبال کاری برویم یا به دنبال هدف خاصی باشیم.
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده است، برخیز هلالی، تا در جشن و شادی باغ از گلهای سرخ و شاداب پر کنیم و لذت ببریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیز کز درس دویی سر خط عاری گیریم
جای شرمست ز آیینه کناری گیریم
دست و پاهای حنا بسته مکرر کردید
بعد ازین دامن بیرنگ نگاری گیریم
نیستی صیقل آیینهٔ رحمت دارد
[...]
وقت شد وقت کزین جمع کناری گیریم
برد دوست نشینیم و قراری گیریم
روزکی چند نظر بر رخ یاری فکنیم
شبکی چند سر زلف نگاری گیریم
آرزوی سر از آن پا بقدومی طلبیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.