یار بی رحم و من از درد بجانم، چه کنم؟
من چنین، یار چنان، آه! ندانم چه کنم؟
میروم، گریه کنان، نعره زنان، سینه کنان
مست و دیوانه و رسوای جهانم، چه کنم؟
بی تو امروز بصد حسرت و غم زیسته ام
آه اگر روز دگر زنده بمانم چه کنم؟
بی تحمل نتوان چاره عشق تو، ولی
من بیچاره تحمل نتوانم چه کنم؟
چند گویی که: هلالی، دگر از درد منال
من ازین درد بفریاد و فغانم چه کنم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج فراوانی که به واسطه جدایی از یار خود احساس میکند سخن میگوید. او در حالت ناامیدی و غمانگیزی قرار دارد و نمیداند چگونه با این وضعیت کنار بیاید. شاعر به تصویر کشیدن حالتی از دیوانگی و گوشهنشینی میپردازد و بیان میکند که زندگی بدون یارش برایش غیرقابل تحمل است. دلتنگی و سرگردانی او به حدی است که از ادامه زندگی با نگرانی و حسرت یاد میکند و در نهایت از دردش فریاد میکشد.
هوش مصنوعی: یارم بیرحم و من از درد رنج میبرم، چه کار کنم؟ من به این شکل هستم و او به آن شکل، آه! نمیدانم چه باید بکنم.
هوش مصنوعی: من به سمت جلو میروم و در حال گریه و فریاد زدن هستم، با سینهای آزرده، در حالی که دیوانه و مست هستم و در نظر جهان رسوا شدهام. چه کاری از دستم برمیآید؟
هوش مصنوعی: امروز با حسرت و غم زیادی زندگی کردهام. ای کاش اگر فردا زنده بمانم، چه باید بکنم؟
هوش مصنوعی: عشق تو را نمیتوان بدون صبر و تحمل اداره کرد، اما من که بیچارهام، نمیتوانم تحمل کنم. چه کاری از دستم برمیآید؟
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویم که من به شدت از درد و رنجی که دارم شکایت میکنم؟ از این درد چه کاری میتوانم بکنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چاره عشق تو صبر است ندانم چه کنم
گر توانم بکنم ور نتوانم چه کنم
کار من بی رخ تو غیر شکیبایی نیست
گر معذالله ازین کار بمانم چه کنم
عشق مستولی و از من تو چنین مستغنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.