سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا
آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا
از من امروز جدا میشود آن یار عزیز
همچو جانی که شود از تن بیمار جدا
گر جدا مانم از او خون مرا خواهد ریخت
دل خون گشته جدا، دیده خونبار جدا
زیر دیوار سرایش تن کاهیده من
همچو کاهیست که افتاده ز دیوار جدا
من که یک بار به وصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو به یک بار جدا؟
دوستان، قیمت صحبت بشناسید، که چرخ
دوستان را ز هم انداخته بسیار جدا
غیر آن مه، که هلالی به وصالش نرسید
ما در این باغ ندیدیم گل از خار جدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ابر میبارد و من میشوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟
ابر باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریهکنان، ابر جدا، یار جدا
سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز
[...]
عید پیوسته به نوروز و من از یار جدا
دل جدا گریه کند دیده خونبار جدا
خار خارست من دل شده را در سینه
تا فتادم به جهان زان گل رخسار جدا
زاهد شهر اگر می نخورد باکی نیست
[...]
وه که در وقت گلم زان گل رخسار جدا
گل جدا آتش من نیز کند خار جدا
از جدایی من و یار ابر ز تأثیر بهار
من جدا گریه کنان ابر جدا یار جدا
چه فراق است که جانان چو جدا گشت ز من
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.