گنجور

 
هلالی جغتایی

ای بتان سنگدل، تا چند استغنا کنید؟

ما خود از فکر شما مردیم، فکر ما کنید

جان محزون در تنم امروز و فردا بیش نیست

فکر امروز من و اندیشه فردا کنید

مردم از این غصه، میخواهم که یار آگه شود

ای رقیبان، بر سر تابوت من غوغا کنید

چند با اغیار پردازید، ای سیمین بران

گاه گاهی هم بحال عاشقان پروا کنید

میکند سودای زلفش روز مسکینان سیاه

ای سیه روزان مسکین، ترک این سودا کنید

بسکه مخمورم، گرانی میکند دستار من

می فروشان، از سر من این بلا را وا کنید

عاشقیهای هلالی سر بشیدایی کشید

دوستان، فکری بحال عاشق شیدا کنید