گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
هلالی جغتایی

شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد

غالبا سوز دل من در دل او کار کرد

حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند

این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد

ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست

هر چه با من کرد دور چرخ کج رفتار کرد

عاشقان زین پیش دایم عزتی می داشتند

محنت عشقش عزیزان جهان را خوار کرد

عشق آسان می نمود اول بامید وصال

نا امیدیهای هجرانش چنین دشوار کرد

در بلای عشق کی خوانم دعای عافیت؟

کز دعاهای چنین می باید استغفار کرد

فی المثل گر خاک خواهد شد رقیب سنگدل

خواهد از خاکش فلک راه مرا دیوار کرد

گاه گاهی گر هلالی را بپرسی دور نیست

زانکه آن بیچاره را این آرزو بیمار کرد

 
 
 
فرخی سیستانی

ماه فروردین جهانرا از در دیدار کرد

ابر فروردین زمین را پر بت فرخار کرد

باد گویی نافه های تبتستان بردرید

باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد

گلبن سرخ آستین صد ره پر یاقوت کرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد

دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد

رنج بیداری شبهای غم روشن نبود

خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد

سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار

[...]

امیرعلیشیر نوایی

حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد

چون رخ خوب تو دید از کعبه استغفار کرد

وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون

بهر قیدم رشته تسبیح را زنار کرد

باغبان تا کرد تشبیه دهانش غنچه را

[...]

اهلی شیرازی

باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد

عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد

صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد

مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد

در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت

[...]

وحشی بافقی

نی همین ما را سیه پوشید و ماتم دار کرد

این مصیبت در شب و روز زمانه کار کرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه