حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۶ داغ غم آن نگار مهوش دارم چون شمع، تنی در آب و آتش دارم الماس به زخم و نشترستان به جگر با این همه شادم که دلی خوش دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از درد و غم ناشی از عشق به یک معشوق زیبا سخن میگوید. او احساس میکند که مانند شمع در حال ذوب شدن است و در عین حال با وجود زخمهای عمیق، همچنان دل خوشی دارد. این تضاد بین درد و شادی نشاندهنده عمق احساسات اوست.
هوش مصنوعی: من از درد و غم آن معشوق زیبا به شدت رنج میبرم، مانند شمعی که در آتش میسوزد، بدنم در آتش و آب غرق است.
هوش مصنوعی: حتی با وجود درد و رنجی که دارم، از اینکه قلبی شاد و خوش دارم، خوشحالم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون عود اگر چه تن بلاکش دارم
چون مجمر اگر چه دل بر آتش دارم
غمگین نشوم از آنکه چون آتش و عود
در عشق دلی گرم و دمی خوش دارم
کارم که چو زلف تو مشوش دارم
از دست بشد چگونه دل خوش دارم
گر چون شمعم پای بر آتش چه عجب
زیرا که چو شمع سر در آتش دارم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.