جبهه با سجده داشت عهد درست
نفس ناکشیده، صبح نخست
شده محرابم آستان شهی
که ندارم جز او امیدگهی
فیض اول خدایگان آمد
سر و سرخیل انبیاء احمد
آب حیوان نمی ز خاک درش
آبروبخش قدسیان گهرش
رازدار امور اسرایی
صبح فیاض عالم آرایی
نقش پایش جبین طراز ملک
به رهش چشم روشنان فلک
خضر در ره نوردی طلبش
لب عیسی وظیفه خوار لبش
عرش، فرش حریم خانهٔ اوست
سر جبریل و آستانهٔ اوست
مست صهبای فیض او سرها
خاک نعلین اوست افسرها
شرف الشّمس، پرتو رویش
لیلهٔ القدر شام گیسویش
انبیا را بشارتش چو رسید
از شب تیره صبح عید دمید
دست موسی رکاب داری کرد
لب عیسی نفس شماری کرد
روح قدس است در حمایت او
سدره دارد هوای رایت او
به تولای او دلم شاد است
خانهٔ اعتقاداما آباد است
هرگزم عهد بسته وا نشود
دستم از دامنش جدا نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.