به خدایی که از اشارت کن
عالمی را نموده معماری
که مرا شعر و شاعری عار است
کاش بودم ازین هنر عاری
بارها خواستم کزین ذلّت
دوش خود را دهم سبکباری
نکته، بی خواست می رسد به لبم
چون طبیعی ست نغز گفتاری
در نوشتن بسی مماطله رفت
یک نوشتم ز صد به دشواری
زآنچه هم بر زبان خامه گذشت
شد پریشان بسی ز بیزاری
پاره ای هم، به قید ضبط آمد
همچو در نافه، مشک تاتاری
سی هزار است، در چهارکتاب
نظم کلک بدایع آثاری
تنگ شد در فراخنای جهان
خامهٔ من، ز تنگ مضماری
کلکم آن طوطی شکرشکن است
که بود شهره، در شکرباری
چشم دارم که چون گهرسنجی
گهرم را کند خریداری
گر ببیند میان این همه گنج
که فشاندم به دست بیزاری
لفظ و مضمون غیر را، کم و بیش
که بر آن گشته خامه ام جاری
رفعت پایه بیند و هنرم
ننهد تهمتم به طرّاری
کرده بر آستان فطرت من
مه و خور، آرزوی مسماری
مشک سای مشام عطّار است
نافهٔ نقطه ام به عطاری
گشته از شرم نقش خامه من
متواری، بتان فرخاری
نی وحدت سُرا چو برگیرم
گسلد رشته، گبر زناری
باده ریزد به ساغر مخمور
ورقم را اگر بیفشاری
آفت دشمن است و نیروی دوست
صفدر خامه ام به صفداری
همّت و مایه ام از آن بیش است
که مرا کدیه خوی، پنداری
مبتذل گو، توان شناخت که کیست
طبع جوهرشناس اگر داری
آرد اذعان، به رای روشن من
چشم انصاف اگر نینباری
نتوان چارهٔ توارد کرد
نه ز حزم و نه از جگرخواری
رسی آنگه به درد ما که چو ما
خامه گیری به دست و بنگاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ستایش خداوندی میپردازد که جهانی را خلق کرده و خود را در مقام شاعری حقیر میداند. او آرزو میکند که از بار هنر و شاعری رهایی یابد، زیرا احساس میکند که نمیتواند به درستی حقایق را در شعرش بیان کند. با این حال، طبیعی بودن سخنانش باعث میشود که هر از گاهی نکتهای زیبا بر لبش بچرخد.
شاعر به دشواری نوشتن اشاره میکند و از مشکلاتی که در به یادآوری و بیان احساساتش دارد، سخن میگوید. او میگوید که نوشتههایش به دلیل کمبود اعتماد به نفس و نارضایتی از خود، ناپخته به نظر میرسد.
در ادامه، شاعر به مقایسه خود با طوطیای میپردازد که مشهور به گفتن حرفهای شیرین است و امیدوار است روزی کسی آثارش را به خوبی درک کند. او به قدرت شعر و هنرش و همچنین به حسرتی که از ناتوانی در بیان احساساتش دارد، اشاره میکند.
در نهایت، شاعر به ناچار با واقعیت زندگی و چالشهایش برخورد میکند و به این نتیجه میرسد که نوشتن شعرهایش همراه با درد و رنج است، اما این مسیر را ادامه میدهد و به تلاش خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: به خدایی که با اشارهاش جهانی را به وجود آورده و سامان داده است.
هوش مصنوعی: من از شعر و شاعری شرمندهام و ای کاش که اصلاً این هنر را نداشتم.
هوش مصنوعی: من بارها خواستم که از این ذلت و خجالت رهایی یابم و احساس سبکی و آزادی کنم.
هوش مصنوعی: بدون اینکه بخواهم، سخنی زیبا بر زبانم میآید، زیرا این اتفاق برایم به مانند طبیعتی عادی و طبیعی است.
هوش مصنوعی: در نوشتن جملات و ایدهها زمان زیادی صرف کردم و تنها یکی از صدها جملهای که در ذهن داشتم را با زحمت موفق به نوشتن شدم.
هوش مصنوعی: برخی از چیزهایی که بر زبان و قلم رفته، باعث ایجاد ناراحتی و سردرگمی زیادی شده است.
هوش مصنوعی: برخی نیز به دام افتادند همانند گوهری در میان تار و پود، همانند مشک تاتاری.
هوش مصنوعی: بسیاری از آثار زیبا و فاخر در چهار کتاب نظم وجود دارد که به تعداد سی هزار میرسد.
هوش مصنوعی: در فضای وسیع دنیا، قلم من به خاطر تنگنای مفهومی که دارد، احساس خفگی میکند.
هوش مصنوعی: شما همه مثل آن طوطی هستید که در شکرباری معروف و مشهور شده است.
هوش مصنوعی: من چشمی دارم که مانند یک جواهرشناس، ارزش وجودم را تشخیص بدهد و کسی آن را بخرد.
هوش مصنوعی: اگر در میان این همه ثروتی که به پاهای تو ریختهام، بدخواهی ببینی، از من دوری میکنی.
هوش مصنوعی: حرف و مفهوم دیگران را، به اندازهای که بر روی آن نوشتهام، قلم من بر آن جاری شده است.
هوش مصنوعی: کسی که در مقام و منزلت بلند است، به خاطر هنرش، نباید به دیگران تهمت بزند و اتهامش را به بیمبالاتی نسبت دهد.
هوش مصنوعی: در آستان طبیعت خود، ماه و خورشید را مشاهده کردم که آرزوی دوستی و پیوندی عمیق در دل دارند.
هوش مصنوعی: عطر خوشبوی عطّار به مشام میرسد و من هم چون یک نقطه در دکان او هستم که از بوی خوش زندگی و عشق لذت میبرم.
هوش مصنوعی: نقش خطی که من روی کاغذ کشیدهام، به خاطر شرم، پنهان شده است و زیبایانی که دلربا هستند نیز از آن فرار کردهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که به وحدت و یکپارچگی نزدیک میشوم، احساس میکنم که مانند یک برگ، رشتهام پاره میشود و دچار تردید میشوم.
هوش مصنوعی: اگر به جام شراب بنوشانی، آن را به طور دلخواه و با تمام قدرت پر کن، به خاطر اینکه حالتی سرمستی ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: دوست میتواند نیرویی باشد که در برابر مشکلات و دشمنان قرار میگیرد، و من نیز با قلم و نوشتههایم در دفاع از حق و حقیقت تلاش میکنم.
هوش مصنوعی: من به قدری اراده و شخصیت دارم که نمیخواهی مرا تنها به خاطر منش و رفتارم قضاوت کنی.
هوش مصنوعی: اگر در شناخت و تحلیل مسائل ماهر هستی، به راحتی میتوانی تشخیص دهی که چه کسی میتواند جوهر و ذات چیزها را بشناسد.
هوش مصنوعی: اگر با چشم عدالت به موضوع نگاه کنی و به حقیقت اعتراف کنی، روشنایی اندیشه من واضح خواهد شد.
هوش مصنوعی: نمیتوان به راحتی از پس مشکلات و چالشها برآمد، نه با احتیاط و نه با شهامت.
هوش مصنوعی: زمانی میتوانی به درد ما برسی که مانند ما با قلم به نوشتن و درد دل کردن بپردازی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
به خدایی که آفرین کرده ست
زیرکان را به خویشتن داری
که نیرزد به نزد همت من
ملک هر دو جهان به یک خواری
ای فلک نیک دانمت آری
کس ندیدست چون تو غداری
جامه ای بافیم همی هر روز
از بلا پود و از عنا تاری
گر دری یابیم زنی بندی
[...]
گفت خضرم ز راه غمخواری
کای فرو مانده در گرفتاری
تا کی از عشق تو کشم خواری؟
تا کی از هجر تو کنم زاری ؟
چند با من جفا کنی آخر ؟
شرم بادت ازین جفا گاری
زان دو زلف چو ابر پیوسته
[...]
با من اندر گرفتهای کاری
کان به عمری کند ستمکاری
راستی زشت میکنی با من
روی نیکو چنین کند آری
بعد از این هم بکش روا دارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.