در جهنمکده هند که از تاب هوا
شعله ور چون پر پروانه بود، بال ملخ
دارد افسرده تو را، شعبده چرخ حزین
چه توان کرد کنون، ماهیت افتاده به فخ
بس که گرم است هوا، آید اگر دمسردی
می دهم گوش، زند بیهده چندان که زنخ
هرکسی را شطی از هر بن مویی جاریست
شاید ار سیل عرق، شوید ازین خاک، وسخ
نه همین جان اسیر، از تف ایام گداخت
تن هم از کاهش آلام، نحیف است چو نخ
روشنان فلکِ مجمره گردان بخیل
خنک آن دم، که نویسند برات تو به یخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف وضعیت آشفته و گرم بهشتمانند جهنمکده در هند میپردازد. او از تاریکی و غم ناشی از گرما و شرایط سخت زندگی میگوید و نشان میدهد که چگونه این وضعیت بر روح و جسم انسان تأثیر میگذارد. شاعر به احساس افسردگی و خستگی اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که حتی لحظهای آرامش و خنکی به آرامش زندگی کمک میکند. در کل، شعر نمایانگر مبارزه انسان با گرما و ناملایمات زندگی است.
هوش مصنوعی: در جهنم هندوستان که گرمای هوا به شدت شعلهور بود، بال ملخ شبیه به بال پروانه سوخته و آسیب دیده به نظر میآمد.
هوش مصنوعی: دوران غمناک و افسرده تو را تحت تاثیر قرار داده است و این وضعیت نشان میدهد که نمیتوان کاری کرد. اکنون حقیقتی که از آن رنج میبری، تو را در دام گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: هوا آنقدر گرم است که اگر نسیم خنکی بیاید، گوش میدهم تا ببینم چقدر میتواند مرا تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: هرکس به نوعی و با شدت متفاوتی تحت تاثیر مسائل و احساسات قرار دارد. گاهی این تاثیرات به حدی میرسد که میتواند انسان را به طور کامل تحت تأثیر قرار دهد و او را به دگرگونی و تغییر وا دارد.
هوش مصنوعی: این ابیات به بیان حالتی از آسیبپذیری و ضعف انسان پرداخته است. گویا انسان در برابر سختیها و تجربیات تلخ زندگی، جانش به شدت تحت فشار و آسیب قرار گرفته است. همچنین بدن او به خاطر کمبودها و رنجهایی که تحمل کرده، بسیار ضعیف و نحیف شده است، به طوری که مانند نخی که به آسانی در هم میشکند، شکننده است.
هوش مصنوعی: در آسمان، روشناییهای درخشان همانند چراغهایی هستند که تنها به خودشان میتابند. چه خوب است زمانی که برات تو به یخ نوشته شود، چرا که در آن لحظه دیگر از بخل و بدخواهی خبری نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می کشم هر نفس از درد جدایی آوخ
جگری دارم از اندوه فراقش لخ لخ
مشو ای دل تو ملول از سخن سرد رقیب
خنکی را نتوان کرد برون از دل یخ
نظر از جان دل خسته من بازمگیر
[...]
سزد ار یار گل اندام بگلزار چمد
سرو بالای سهی قد بنشین گو در کاخ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.