حیرتی دارم حزین از حال ابنای زمان
کودنی چند، از چراگاه کمی و کوتهی
پوزهء دعوی گشاده ستند در میدان لاف
مبتدی ناگشته، چون گشتند یا رب منتهی؟
دیده از بینش معرا، سینه از ادراک پاک
قلب از جان بی نصیب و صورت از معنی تهی
نیروی موری نه و با شیرمردان در مصاف
رتبهٔ کاهی نه و در جلوه با سرو سهی
غول صحرای غوایت دیو کهسار هوا
کور مادرزاد جهل و خضر راه گمرهی
موج را کرده خلاص از خجلت سرگشتگی
قطره را آورده بیرون از حجاب بی تهی
معنی کامل عیاران خرد را کرده مسخ
در دکان معرفت، قلاب زر ده دهی
جز تکبر فهم ناکرده ز ما و انما
غیر های و هو ندانند از ضمیر هو و هی
خامه ز ایشان در عذاب و صفحه ز ایشان در و بال
بی حصول درک معنی از خهیّ و از زهی
مردم آرایند و شرم این و تمیز و فهم این
می نخواهد دید دنیا، بعد ازین روی بهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به نقد وضعیت انسانها در زمانه خود میپردازد و نسبت به بیخود شدن و بیمعنایی آنها ابراز حیرت میکند. او از کمخودآگاهی و عدم درک عمیق در انسانها گلایه دارد و میگوید که بسیاری از افراد در میدانها ادعاهای گزاف میکنند، در حالی که از معرفت و حقیقت دورند. شاعر تضادهایی را بازگو میکند؛ مانند ضعف نیروی فکری در مقایسه با قهرمانان و ناتوانی در درک معانی عمیق. او دلسوزی خود را نسبت به جهل و نادانی انسانها نشان میدهد و تأکید میکند که بسیاری از آنها بر افکار پوچ و خودپسندانه تکیه دارند. در نهایت، شاعر از دشواری در درک واقعیت زندگی و فقدان فهم عمیق در افراد ابراز نگرانی میکند.
هوش مصنوعی: من از وضعیت نسلهای امروزی تعجب و افسوس میخورم؛ چرا که آنها در دوراهیهای زندگی دچار نادانی هستند و دچار کمبود درک و بصیرت میشوند.
هوش مصنوعی: در میدان صحبت و بحث، افرادی که تازهکار هستند، به راحتی از خود ادعاهایی بزرگ و پر سر و صدا میکنند. اما زمانی که در شرایط واقعی قرار میگیرند، عاقبت کارشان چه خواهد شد؟
هوش مصنوعی: چشمی که به معنای عمیق نظر دارد، سینهای که از درک و فهم پاک است، قلبی که از زندگی بیبهره مانده و ظاهری که از معنا خالی است، همگی نشاندهندهی افول روح و بیحالی در درک واقعیات هستند.
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی یک مورچه در برابر دلاوران چون شیر، هیچ است و در زیبایی و جلوه، نمیتواند با درخت سرو بلند همتراز شود.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به وجود موانع و مشکلات در مسیر زندگی اشاره دارد. "غول صحرای غوایت" نماد سختیها و چالشهای زندگی است که میتواند انسان را به تردید یا انحراف بکشاند. "دیو کهسار" به موانع و دردسرهایی اشاره دارد که به طور ذاتی در زندگی وجود دارد. "هوا کور مادرزاد" به نادانی و جهل اشاره میکند که ممکن است انسان را از دیدن حقیقت و درک درستی از مسیر زندگی بازدارد. در نهایت، "خضر راه گمرهی" به وجود راهنماهایی اشاره دارد که ممکن است در میان هالهای از ابهام و انحراف، راه درست را نشان دهند.
هوش مصنوعی: موج باعث شده است که قطره احساس شرمندگی و سردرگمی نکند و آن را از پنهان بودن خود بیرون آورده است.
هوش مصنوعی: خرد و اندیشههای عمیق و ارزشمند را در دنیای علم و دانش به نوعی دستخوش تغییر و انحراف کردهاند، گویی در یک دکان که پر از ترفند و حیله است، مردم را به گمراهی میکشانند و به آنها چیزهای سطحی و غیر واقعی میفروشند.
هوش مصنوعی: تنها تکبر و خودبزرگبینی ماست که ما را درک نمیکند و دیگران نیز از باطن و حقیقت ما چیزی نمیدانند.
هوش مصنوعی: قلم به خاطر آنها در درد و رنج است و صفحه به خاطر آنها بدون اینکه معنی را درک کند، در حال نوشتن از گل و نعمت است.
هوش مصنوعی: مردم تحت تأثیر نظرات و پسندهای عمومی قرار دارند و برای درک و تمایز بین خوب و بد، به آگاهی و بینش عمیقتری نیاز دارند. این دنیا دیگر نیاز به زیبایی ظاهری ندارد، بلکه باید به حقیقت و عمقهای زندگی توجه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیش شیران دعوی شیری مکن چون روبهی
نا خوش است از زشت و لاغر لاف حسن و فربهی
خوش نباشد با اسیری از امیری دم زدن
زشت باشد با گدائی لاف و دعوی شهی
تو سلیمانی ولیکن دیو دارد خاتمت
[...]
گر چه روزی از کف خواجه ست روزی ده خداست
بر سر روزی خوران خوش نیست زو منت نهی
نیست او جز کاسه و کفلیز دیگ رزق را
به که باشد کاسه و کفلیز از منت تهی
آن کف پا بر زمین حیفست، ای سرو سهی
چشم آن دارم که: دیگر پای بر چشمم نهی
تا سر از جیب خجالت بر ندارد آفتاب
خیمه بر دامان صحرا زن چو ماه خرگهی
می روی بر اوج خوبی، فارغ از بیم زوال
[...]
با کسی کی میکنم در عشقبازی همرهی
من که دایم از دل خود میکنم پهلو تهی
از ضعیفی برنمیآید ز لب فریاد من
ناله هم آخر به عشقت کرد با من کوتهی
شغل عشقم کرد از سامان عالم بینیاز
[...]
یاس را هرگز مباد ای دوست در دل ره دهی
زان که در این راه میافتی به چاه گمرهی
نا امیدی میکند محرومش از الطاف حق
گر کسی را نیست از الطاف یزدان آگهی
از عدم یک گام نبود بیش تا ملک قدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.