هوش مصنوعی: شاعر در این غزل احساسات عمیق خود را بیان میکند. او به زیبایی شمعی میماند که با سوزی درونی میسوزد و عشقش به دیگری باعث درد و رنج او شده است. شاعر آرزو دارد که نسبش مثل دیگران جعلی باشد تا از غم و رنجی که از نسبت به آدم (انسانیت یا بشریت) دارد، رها شود. در کل، این شعر از غم عشق و دردهای ناشی از آن سرشار است.
هوش مصنوعی: چشمهایم مانند شمعی در حال سوختن هستند و مژههایم پر از اشک. دلتنگیها و دردهای بسیاری در وجودم دارم، اما از عشق و محبت دارویی برای آرامش خود دارم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل احساسات عمیق خود را بیان میکند. او به زیبایی شمعی میماند که با سوزی درونی میسوزد و عشقش به دیگری باعث درد و رنج او شده است. شاعر آرزو دارد که نسبش مثل دیگران جعلی باشد تا از غم و رنجی که از نسبت به آدم (انسانیت یا بشریت) دارد، رها شود. در کل، این شعر از غم عشق و دردهای ناشی از آن سرشار است.
هوش مصنوعی: چشمهایم مانند شمعی در حال سوختن هستند و مژههایم پر از اشک. دلتنگیها و دردهای بسیاری در وجودم دارم، اما از عشق و محبت دارویی برای آرامش خود دارم.
هوش مصنوعی: کاش نسب من همانند دوستانم ساختگی بود، چرا که غم و درد جهانی که از نسب آدم به من میرسد، بر دوش من سنگینی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لب زخم ستمم مژده ماتم دارم
گوش داغم خبر مردن مرهم دارم
نوبهارا به شمیم گل عیشم مفریب
که من این ناله زار از دل خرم دارم
تشنگی در جگرم مست زلال طربست
[...]
تا سرو کار بدان طره پر خم دارم
از پریشانی ایام چرا غم دارم
شب هجران و تب فرقت و گلهای فراق
شکر صد شکر که هر عیش فراهم دارم
لخت دل خون جگر قسمت امروز منست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.