هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس دلزدگی و بیرونقی مسجد را ابراز میکند و معتقد است که به جای توجه به مسجد، بهتر است که به میخانه برود. او همچنین اشاره میکند که دلش به خاطر عشق و احساساتش به شدت میلرزد و کسانی که از او مراقبت میکنند، باید مانند گلهایی نرم و لطیف برای او باشند.
هوش مصنوعی: دل من از عشق به آن موجود نازک و لطیف به شدت میلرزد، گویی مانند درخت بید در باد حرکت میکند. پرستاران او چنان مراقب هستند که برای خوابش از برگهای گل، بستر نرم و زیبایی فراهم میکنند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس دلزدگی و بیرونقی مسجد را ابراز میکند و معتقد است که به جای توجه به مسجد، بهتر است که به میخانه برود. او همچنین اشاره میکند که دلش به خاطر عشق و احساساتش به شدت میلرزد و کسانی که از او مراقبت میکنند، باید مانند گلهایی نرم و لطیف برای او باشند.
هوش مصنوعی: مسجد دیگر شور و نشاطی ندارد و بهتر است از دلخوشیهای دیگر بهره ببرم. به همین دلیل، شیشهای از شراب را بر سر محرابش قرار میدهم.
هوش مصنوعی: دل من از عشق به آن موجود نازک و لطیف به شدت میلرزد، گویی مانند درخت بید در باد حرکت میکند. پرستاران او چنان مراقب هستند که برای خوابش از برگهای گل، بستر نرم و زیبایی فراهم میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
دمشق فتنه شد بغداد و توفان بلا آبش
به چشم من ز هجر آنکه بیما میبرد خوابش
مگر باد صبا گوید نشان آتشین رویی
که گه در خاک میجویم نشان و گاه در آبش
کسی را گر به اسبابی و ملکی دسترس باشد
[...]
دل از عیش جهان کندیم و ذوق بادهٔ نابش
نمیارزد به ظلم شحنهٔ شب گشت مهتابش
دلی کز روشنی هر ذرهاش صد شبچراغ ارزد
چرا بهر شراب تلخ اندازم به غرقابش
چه شکر بخت خود گویم چو دیدم بر قرار اینجا
[...]
ز مستی در شکر خندست دایم لعل سیرابش
گریبان چاک دارد شیشه را زور می نابش
لب میگون او را نیست وقت خط برآوردن
ز موج بوسه نو خط می نماید لعل شادابش
ز خواب ناز گفتم چشم اورا خط برانگیزد
[...]
جوانی سوخت پیری چند بنشاند به مهتابش
نبرد این شعله را خوابی که خاکستر زند آبش
هوای کعبهٔ تحقیق داری ساز تسلیمی
سجود بسمل اینجا در خم بال است محرابش
به جرأت بر میا، سامان جمعیت غنیمتدان
[...]
من و نظاره رویی که وقت جلوه از تابش
همی بر خویشتن لرزد پس آیینه سیمابش
به ذوق باده داغ آن حریف دوزخ آشامم
که هر جا بنگرد آتش بگردد در دهن آبش
زلیخا چهره با یعقوب شد نازم محبت را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.