لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد دریغ
از هما، این سگ ز خسّت، استخوان دارد دریغ
با کدام امّید دیگر، زندگانی کس کند؟
تیغش آبی از گلوی تشنگان دارد دریغ
لقمه ای را ممسک از آزادگان دارد دریغ
از هما، این سگ ز خسّت، استخوان دارد دریغ
با کدام امّید دیگر، زندگانی کس کند؟
تیغش آبی از گلوی تشنگان دارد دریغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دل چه باشد تا کسی از دلستان دارد دریغ؟
عاشق از معشوق هیهات است جان دارد دریغ
آن که از دندان ترا بخشید چندین آسیا
بی دهن وا کردنی حاشا که نان دارد دریغ
حسن را با سینه چاکان التفات دیگرست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.