گنجور

 
حزین لاهیجی

به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست

به جای عارض گل، رنگ آفتاب شکست

میان درد تو، دارم نهان شکسته دلی

خوش است بخت سبویی که در شراب شکست

گرفته گرد کسادی، دکان زلف تو را

عبیر خط تو بازار مشک ناب شکست