خرابم از ادای شیوهٔ مستانهٔ چشمی
خمارآلوده ام، از گردش پیمانهٔ چشمی
شراب شوق هر کس جلوه در پیمانه ای دارد
که مجنون محو لیلی بود و من دیوانهٔ چشمی
چه کیفیّت بود در ساغر، این چشم سخن گو را؟
به خواب بیخودی، دل رفته از افسانهٔ چشمی
نگاه گرم ترسا زاده ای سرگشته ام دارد
که می آید سیه مستانه، از میخانه چشمی
حزین ، نبود چو من مستی، خرابات محبّت را
پیاپی می زنم پیمانه، از میخانهٔ چشمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.