هله من جان جهانم، تنه ناها یاهو
مظهر آیت شانم تنه ناها یاهو
سرو دلجوی تو تا دیده ام ای نخل مراد
همه در رقص روانم تنه ناها یاهو
چون تو را می نگرم، جمله تو را می نگرم
همه بینم، همه دانم تنه ناها یاهو
مست سودای تو جانم، تنه ناها تنه نا
محو نام تو زبانم، تنه ناها یاهو
پرتو روی تو ای مهر جهانتاب گرفت
جمله پیدا و نهانم تنه ناها یاهو
ساغر میکده عشق خرد پرداز است
مست و دیوانه از آنم تنه ناها یاهو
من که از خود خبرم نیست، چه دوزخ چه بهشت
فارغ از سود و زیانم تنه ناها یاهو
نرگس عشوه گر مغبچه ای ساغر داد
در خرابات مغانم تنه ناها یاهو
هر کجا می نگرم، جانب هر کس بینم
به جمالش نگرانم تنه ناها یاهو
هر طرف می کشدم جلوه مستانه او
رفته از دست عنانم، تنه ناها یاهو
بهتر آن است که ساغر سر بازار زنم
من که رسوای جهانم تنه ناها یاهو
مست در آینهٔ خویش نظر می کردم
رخ او گشت عیانم تنه ناها یاهو
آنچنان مست لقا گشته ام امروز، حزین
که خود از یار ندانم تنه ناها یاهو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و شیدایی عمیق فرد نسبت به معشوقش است. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و حسی از مستی و دیوانگی را در خود احساس میکند. او در توصیف معشوق به حالت رقص و شور و شیدایی اشاره میکند و بیان میکند که همه وجودش تحت تأثیر نام و زیبایی او است. شاعر به حالتی میرسد که از خود بیخبر است و تمام توجهش معطوف به معشوق است. در نهایت، او بیان میکند که چنین مستی و شیدایی باعث شده که خود را گم کند و از یار بیخبر بماند.
هوش مصنوعی: اودی من، جان جهان هستم، تنها وجودم نماد و تجلی آیات الهی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سرو زیبا و دلکش تو را دیدهام، ای نخل آرزوها، در رقص و شوق غرق شدهام.
هوش مصنوعی: وقتی به تو نگاه میکنم، تمام ویژگیهایت را میبینم و همه چیز را در مورد تو میدانم.
هوش مصنوعی: عشق و شوری که به تو دارم، جانم را سرشار کرده است. وجود من در سایه نام تو گم شده و زبانم تنها به نام تو گویاست.
هوش مصنوعی: نور چهرهات، ای خورشید تابان، همه چیز را در زندگیام روشن کرده و آنچه در باطن من بود را نیز نمایان کرده است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که جام میخانه عشق، عقل و درک را به هم میریزد. من از این نوشیدنی مست و دیوانه شدهام و احساس تنهایی میکنم.
هوش مصنوعی: من که از حال خودم بیخبرم، پس نه به دوزخ فکر میکنم و نه به بهشت؛ به هیچ چیز مهمی فکر نمیکنم و از منفعت و ضرر آزاد هستم.
هوش مصنوعی: نرگس زیبا و فریبندهای به من نوشیدنیای در محفل مینوشانید که تنها در خرابات و مکانهای عیش و نوش میتوان یافت.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه میکنم، زیبایی هر کسی نظر من را جلب میکند و آنقدر مجذوب آنها هستم که نمیتوانم فراموششان کنم.
هوش مصنوعی: من هر جا که میروم، زیبایی و جذابیت او مرا به خود مشغول کرده و از کنترل و اختیارم خارج شدهام، مثل کسی که دچار شور و اشتیاق شده و سامانش را از دست داده است.
هوش مصنوعی: بهتر است که من یک لیوان نوشیدنی را در میانسرا (بازار) قرار دهم، چون به هر حال در دنیا رسوا هستم و کسی از من حمایت نمیکند.
هوش مصنوعی: من در آینه به خودم نگاه میکردم و ناگهان چهرهاش برایم نمایان شد.
هوش مصنوعی: امروز به قدری در عشق محبوب خود غرق شدم که حتی نمیتوانم خودم را از او جدا ببینم و در این حالت، حسرت و اندوهی در دلم احساس میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.