محبّت خون گرمی بخشد این گلبن مثالان را
به فرقم گستراند، سایهٔ نازک نهالان را
در این محفل که ربط آشنایی نسبتی خواهد
به آن موی میان، الفت بود نازک خیالان را
سرت گردم، میفشان کاکل و رحمی به دلها کن
مزن بر هم به بازی، حلقهٔ آشفته حالان را
به گلزاری که بلبل را نوایی آشنا دادی
رسایی ده زبان عجز نالیهای نالان را
به آن دستی که می در ساغر جمشید می ریزی
به وصل قطره ای خوش کن، دل ساغر سفالان را
زیان ناز خواهد شد نگاه سرمه آلودی
تسلّی گر نمایی، خاطر دلهای نالان را؟
درین گلشن حزین ، از خجلت فکر رسای تو
رسایی بید مجنون شد، سرا پا انفعالان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امید من به خاموشی، یکی ده گشت تا دیدم
که سامان میدهد دست از اشارت، کار لالان را
خدایا الفتی ده، با دل آزرده، لالان را
مکن سوهان روحم، صحبت صاحب کمالان را
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.