گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم؟

من نیفتاده ام آن سان که توان برخیزم

صبح محشر که سر از خواب گران بردارم

هم به رخساره ی ساقی نگران برخیزم

دست افتاده کسی نیست که گیرد، جز می

اگر آید به کفم رطلل گران، برخیزم

نظری بر دل زارم فکن ای نور قدیم

رخ نما، تا ز ظلام حدثان برخیزم

مشکل این است که از کوی تو نتوانم خاست

ور نه آسان ز سر هر دو جهان برخیزم

من افتاده خدا را به خرابات برید

تا ز فیض نظر پیر مغان برخیزم

شدم از دست حزین ، دوش که حافظ می گفت

مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode