به دست آمد مرا تا زلف او، تدبیرها کردم
ز دوری تا به یادش آمدم شبگیرها کردم
به سنگ آمد خدنگ نالهٔ من از دل سختش
به خارا گر ز آه آتشین تأثیرها کردم
سواد خامهٔ من صرف این غافل نهادان شد
جواهر سرمه ای در چشم این تصویرها کردم
شکار زهد در فتراک سعی آسان نمی آید
کمند سبحه را در گردن تزویرها کردم
تن خارا نهادم، تیغ را داندانه می سازد
چها از سخت جانی با دم شمشیرها کردم
چو دیدم بر نمی تابد رخ من گرد درها را
غبار آستان خویش را اکسیرها کردم
حزین از مستی غفلت کشیدم جام هشیاری
پریشان خوابی اعمال را تعبیرها کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.