ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد گوشم
به خون آغشته تر از پنبه ناسور شد گوشم
چه سان با اختلاط این منافق پیشگان سازم؟
که از ساز مخالف کاسه طنبور شد گوشم
ندارم چاره چون با ابلهان جز مستمع بودن
چو صحرای قیامت، عرصه گاه شور شد گوشم
کم از کژدم نباشد اختلاط تلخ گفتاران
ز بس نیش زبان خورد از خسان، رنجور شد گوشم
چو با این مرده طبعان زنده درگورم درین محفل
عجب نبود اگر سوراخ مار و مور شدگوشم
ندارد صرفه جز شوریده مغزی فیض صحبتها
ز حرف ریزه خوانان خانهٔ زنبور شد گوشم
اسیر زمهریر صحبت گرم اختلاطانم
ز دم سردان عالم مخزن کافور شد گوشم
نمی افتد خلل در وقتم از آشفته گفتاران
ز بانگ دوست چون دارالحضور طور شد گوشم
حزین از بس که دادم درجهان داد سخن سنجی
به گوهرپروری ها چون صدف مشهور شد گوشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به دشواریها و آزارهایی که از گفتار منافقان و افراد نادان دارد، اشاره میکند. او از حس تنهایی و بیپناهیاش شکایت میکند و از درد و رنجی که این صحبتها بر او میگذارد، سخن میگوید. گوشش از شنیدن این کلمات تلخ و نیشدار به درد آمده و احساس میکند که در جمعی از مردگان زنده محبوس شده است و صحبتهای بیمحتوا او را به زحمت انداخته است. در نهایت، شاعر ابراز میکند که گوشش به گونهای غنی و پربار شده که به واست گوش به گفتارهای عمیق و ارزشمند داده است و از این جهت، به وبنای صحبت با صداقت و پویایی در جامعه توجه کرده است.
هوش مصنوعی: صدای دلنشین آن غنچه لب به قدری تاثیرگذار بود که وقتی دور شدم، گوشم به شدت ناراحت و آغشته به درد شده بود.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم با این افراد نفاقی که در اطرافم هستند، کنار بیایم؟ زیرا صدای ناهنجار آنها به گوشم رسیده و باعث آزارم شده است.
هوش مصنوعی: چارهای ندارم جز اینکه مثل یک شنونده در کنار آدمهای نادان باشم. گوشم پر شده از شور و هیجان، انگار که در روز قیامت هستم.
هوش مصنوعی: نکتههای تلخی که برخی افراد با زبان خود به دیگران میزنند، به قدری زیاد شده که مثل نیش کژدم به جانم افتاده و گوشم از این زخمها رنجور شده است.
هوش مصنوعی: اگر در این محفل با افرادی که روحیهای مرده دارند، همراه باشم، تعجبی ندارد که گوشم پر از صداهای ناخوشایند مانند مار و مور شود.
هوش مصنوعی: هیچ فایدهای ندارد، جز اینکه آدمی دیوانه و سرگشته باشد؛ خوشحالی من از صحبت کردن به سراغ کلمات جزئی و دقت در آنها چون صدای زنبور به گوشم رسیده است.
هوش مصنوعی: در سرمای سخت، نمیتوانم با صحبتهای گرم شما ارتباط برقرار کنم، زیرا گوشم از سردیهای جهان غرق در کافور شده است.
هوش مصنوعی: صدای دوست مانند کوه طور چنان تاثیرگذاری دارد که آشفتهگوییهای دیگران نمیتوانند وقتم را تحت تأثیر قرار دهند و گوشم به آن صدا مشغول است.
هوش مصنوعی: حزین، به خاطر اینکه در دنیا سخن گفتن را بسیار جدی گرفتهام و در مسائل پربار و ارزشمند مانند مروارید پرورش دادهام، حالا گوشم به چیزی جز این گنجینهها عادت کرده و مشهور شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز پند ناصحان بی نمک پرشور شد گوشم
ازین بیهوده گویان خانه زنبور شد گوشم
شنیدم پوچ چندان زین سبک مغزان بی حاصل
که پوچ از مغز همچون کاسه طنبور شد گوشم
من و هنگامه بیهوده گفتاران معاذالله
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.