دل را به نهانخانهٔ دیدار فرستیم
این نامهٔ سربسته به دلدار فرستیم
یک سجدهٔ مستانهٔ که سر جوش نیاز است
از دور به آن سایهٔ دیوار فرستیم
مشکل که سر از نافه دگر مشک برآرد
گر تاری از آن طرّه به تاتار فرستیم
واپس نفرستیم، تهیدست صبا را
ما بوی تو را تحفه به گلزار فرستیم
ناموس چه ارزد که به رندی ندهیمش؟
این خرقهٔ پشمینه به خمّار فرستیم
از ذروهٔ تقدیس، به طور تن خاکی
ما موسی جان را پی دیدار فرستیم
یک مسأله از مشرب بی رنگی عشق است
از سبحه پیامی که به زنّار فرستیم
جان را چه بقا گر نشود واصل جانان؟
این قطره به آن قلزم زخّار فرستیم
در عشق تو داغ خوشی افتاده به دستم
این لاله به آرایش دستار فرستیم
صد خسته گرفته ست سر تیر نگاهت
ما هم به امیدی دل افگار فرستیم
تا غوطه زند تلخی جان در شکرستان
پیغامی از آن لعل شکربار فرستیم
گر یار سخندان طلبد شعر حزین را
این خوش غزل از کلک گهربار فرستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.