خرابی برنتابد محنت آبادی که من دارم
گران سنگ است صبر کوه بنیادی که من دارم
خروش من صفیر بلبل تصویر را ماند
نواپرداز خاموشی ست، فریادی که من دارم
مبادا هیچ صیدی بسته دام فراموشی
به حسرت می کشد بی رحم صیادی که من دارم
شکوه حسن بی پروا کجا و طاقت عاشق؟
گدازد شیشه دل را پریزادی که من دارم
به خاک کشتگان از جلوه افکنده ست آشوبی
قیامت می کند، نوخیز شمشادی که من دارم
خوشا قمری که آزاد است از قید گرفتاری
هزاران بنده دارد سرو آزادی که من دارم
به جای رشته دارد تار زنار برهمن را
در این بیت الصّنم تسبیح اورادی که من دارم
نمک پروردهٔ عشقم، حلاوت سنج رسوایی
گریبان می درد شور خدا دادی که من دارم
به حسرت می کند در کام من خونابهٔ دل را
چه می خواهد غمت از جان ناشادی که من دارم؟
حزین ، از لوح فطرت خوانده ام درس جوانمردی
بود پیر خرد شاگرد استادی که من دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردهای عاشقانه شاعر است. در آن، شاعر از خرابی و غم ناشی از آبادی خود سخن میگوید و سختیها و صبرش را توصیف میکند. او با تصویرپردازی بلبل و فریادهای خاموشش، یا حالتی از ناامیدی و نبود صدا، احساساتش را به تصویر میکشد. شاعر در عین حال به حسرت و درد عشق اشاره میکند و میگوید که زیباییهای عشق گاهی فراتر از طاقت عاشق است. او به آزادی قمری اشاره میکند که از قید و بند رهاست، و در نهایت از حکمت و درسهایی که از زندگی آموخته سخن میگوید. این شعر به خوبی تناقضات عشق، آزادی، و رنج را بازتاب میدهد.
هوش مصنوعی: خرابی و ویرانی را نمیتواند تحمل کند کسی که در دلش سنگینی رنج و سختی وجود دارد. صبر و استحکام من به اندازه کوه است.
هوش مصنوعی: صدا و خروش من شبیه آواز بلبل است، اما در واقع در سکوتی که دارم، فریادی وجود دارد.
هوش مصنوعی: بنده نگرانم که کسی به دام فراموشی بیفتد و به خاطر آن حسرت بخورد، در حالی که من صیادی بیرحم هستم.
هوش مصنوعی: زیبایی بینظیر و آزاد همانند کجا میتواند طاقت عاشق را به آزمایش بگذارد؟ دل من مثل شیشه در مقابل زیباییهای او میسوزد و میشکند.
هوش مصنوعی: کشتگان در زمین به خاطر زیباییهایی که به نمایش گذاشتهاند، حالتی از آشفتگی و بینظمی را به وجود میآورند، همانطور که شمشاد جوانی که در دست من است، نشانهای از این وضعیت است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال قمری که از قید و بند رهایی یافته و آزادی کامل دارد، در حالی که من با وجود اینکه سرو زیبایی هستم، همچنان در محدودیت و گرفتاری به سر میبرم.
هوش مصنوعی: در این بیت، سخن از رشتهای است که به گردن یک برهمن (روحانی هندی) آویزان است، و شاعر آن را با تسبیحی که در دست دارد مقایسه میکند. این اشاره به تفاوت و تضاد میان نمادهای مذهبی و معنوی دارد، و نشاندهنده تأکید بر باورها و مراسمهای خاص خود شاعر است. به نوعی، شاعر نشان میدهد که ارزشها و اعتقاداتش از دیگران متفاوت است.
هوش مصنوعی: عشق من که به شدت وابستهی آن هستم، طعم تلخ رسوایی را به جانم چشانده است. این شور و شوقی که به من عطا کردهای، همچون لطفی از سوی خداوند است که در وجودم دارم.
هوش مصنوعی: غم تو باعث شده است که قلبم به شدت درد بکشد و این احساس تلخ در وجودم زنده است. چه نیازی به آزار بیشتر؟ من خود در رنج و ناراحتی زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: من از طبیعت و فطرت یاد گرفتهام که جوانمردی چیست و این درس را از پیر خردی آموختهام که استاد من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه سازد گرد کلفت با دل شادی که من دارم
ندارد پای در گل سروآزادی که من دارم
گریبان چاک سازد پرده گوش فلکها را
از آن بیداد گر در سینه فریادی که من دارم
ز حیرت چشم آهو را به آهو دام می سازد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.