گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم

تا رخصت نظّارهٔ دیدار گرفتیم

بستیم چو از رد و قبول دگران چشم

تشریف قبول نظر یار گرفتیم

نشنیدکسی حرف زباد از دهن ما

گفتار به اندازهٔ کردار گرفتیم

خون دل ما بی گنهان حوصله سوز است

از چشم سیه مست تو اقرار گرفتیم

اوّل قدم از آرزوی خویش گذشتیم

تا ساغر وصل از کف دلدار گرفتیم

سرتاسر آفاق چو خورشید دویدیم

تا جای در آن سایهٔ دیوار گرفتیم

شد شارع کثرت بلد عالم وحدت

ما گوشهٔ خلوت سر بازار گرفتیم

چون شبنم افتاده به خورشید رسیدیم

از همّت خود قافله سالار گرفتیم

از تلخی دشنام حزین ، ذائقه مست است

ما کام خود آخر ز لب یار گرفتیم

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

عطار

ما بار دگر گوشهٔ خمار گرفتیم

دادیم دل از دست و پی یار گرفتیم

دعوی دو کون از دل خود دور فکندیم

پس در ره جانان پی اسرار گرفتیم

از هر دو جهان مهر یکی را بگزیدیم

[...]

سحاب اصفهانی

خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم

کام دل خویش از لب دلدار گرفتیم

زین اشک که اکنون ره ما بست از آن کوی

در آن سر کوه راه به اغیار گرفتیم

در محفل او مدعی از غیرت ما بار

[...]