چون شاخ گل از باد سحر، بار فشاندم
در دامن مطرب، سر و دستار فشاندم
بنیاد هوس ریخت، ز پا کوفتن دل
بر هر دو جهان دست به یکبار فشاندم
فیض کرم ابر سیهکاسه چه باشد؟
مژگان تر خویش به گلزار فشاندم
تا از مژه خالی نبود مائدهٔ خون
مشت نمکی بر دل افگار فشاندم
شرمندهٔ کس نیستم از کلک چو نیسان
یکسان گهر خود به گل و خار فشاندم
از فیض، تهی بود کنار گل و نسرین
دامان نقاب تو به گلزار فشاندم
از حوصلهٔ دل قدری بیشتر آمد
خونابه اشکی که به ناچار فشاندم
جبریل به این مرگ نمردهست که جان را
پروانهصفت در قدم یار فشاندم
کردم به چمن یاد بهار خط سبزت
در بستر نسرین و سمن خار فشاندم
ازشکوه غرض مرحمت یار، حزین نیست
گردیست که از خاطر افگار فشاندم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.