نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق
بود دریا نمکپروردهٔ چشم تر عاشق
به گوش جان صلای شهپر جبریل می آید
دمی کز شوق جانان می تپد دل در بر عاشق
تغافل تا به کی؟ دیر آشنا، بیرحم، بی پروا
چه می آرد ببین، آن تیغ ابرو بر سر عاشق
چه استغناست یارب نشئهٔ مهر و محبت را؟
چو ماه نو ز خود سرشار گردد ساغر عاشق
پریشان طره،گر دامن زنی سرگرمی دل را
رود بر باد پیش از سوختن خاکستر عاشق
دل افسرده ام را چشمهٔ خضر حقیقت کن
به حرفی، ای مسیحای لبت جان پرور عاشق
که تا آن طرف دامن می برد مشت غبارش را؟
نگردد گر تپیدنهای دل بال و پر عاشق
ملامت کی کند سرگرمی شوریدگان ساکن؟
نگردد سنگ طفلان صندل دردسر عاشق
حزین ، افسرده نتوان کرد آه آتشینت ر
نخیزد شمع سان جز شعله از بوم و بر عاشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و مشکلات عاشقان میپردازد. او توصیف میکند که کشتی عاشق در طوفان و بیلنگری عشق غرق میشود، در حالی که چشمهایش از شوق پر از نمک است. صدای روحانی و دلانگیز جبریل به گوشش میرسد و دلش از شوق محبوب میتپد. شاعر به ناامیدی و غفلت عاشق از درد ناشی از عشق اشاره میکند و به زیبایی و قدرت ابروهای معشوق اشاره دارد. در ادامه، او از پرشور بودن و آرزوی حقیقت و محبت سخن میگوید و از خدا میخواهد که دل افسردهاش را شفا بخشد. در نهایت، شاعر بیان میکند که ناراحتی و عذاب عشق نمیتواند او را تسلیم کند و همچنان شمعی سوزان در آتش عشق خواهد بود.
هوش مصنوعی: کشتیای که لنگر ندارد، هرگز در طوفان غرق نمیشود. این عشق است که مانند دریا، چشمهای عاشق را شور و شوق میبخشد.
هوش مصنوعی: صدای بالهای فرشتهای به گوش جان میرسد؛ لحظهای که دل عاشق به خاطر عشق معشوقش به شدت میتپد.
هوش مصنوعی: توجه نداشتن به واقعیتها تا کی ادامه خواهد داشت؟ ای کسی که دیر به این رابطه آشنا شدهای، بیرحم و بیخیال چه بر سر عاشق میآوری وقتی که آن ابروی تیغمانند را علیه او بلند میکنی.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، چقدر این احساس عشق و محبت عالی و بینیاز است! وقتی محبت در دل شخصی ریخته میشود، مانند ماه نو که خود را پر میکند، دل عاشق نیز از این احساس سرشار میشود.
هوش مصنوعی: اگر تارهای پریشان مو را بیفشارم، دل را سرگرم میشود و قبل از اینکه عشق بسوزد، خاکستر آن به باد میرود.
هوش مصنوعی: دل غمگین من را با یک سخن، مانند چشمهٔ زنده کنندهٔ حقیقت شاداب کن، ای کسی که لبهای تو جان مرا تازه میکند و عاشقانه به من محبت میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و احساسات عمیق انسانی اشاره دارد. گوینده در اینجا از نفوذ عشق و شوق به سوی معشوق صحبت میکند و از دل تپنده عاشق میگوید که باوجود تمام مشکلات و موانع، همچنان با شوق و انگیزه به سمت معشوق حرکت میکند. به طور کلی، تصویرسازی از حالتی است که عاشق به خاطر عشقش، از هیچ چیز ابایی ندارد و با دل تپندهاش به دنبال معشوق میگردد.
هوش مصنوعی: کسی که دچار عشق و شیدایی است، از ملامت و سرزنش دیگران بیخبر است. همچنین، عشق واقعی نمیتواند به سادگی و با شکستها و دشواریها از بین برود، همانطور که سنگهای سخت نمیتوانند بر چشمان معصوم کودکان آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: افسردگی و غم تو نمیتواند مانند یک شمع خاموش شود؛ چرا که از دل عاشق، تنها شعلهای سوزان و پرحرارت برمیخیزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هر طوفانی از جا در نیاید لنگر عاشق
شمارد داغ، خورشید قیامت را سر عاشق
زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عاشق
محیطی را نیارد در نظر چشم تر عاشق
بریدن ها نمایان است از غیر تو ای بدخو
که نقش بوریا باشد به پهلو جوهر عاشق
ز بالینش چه گویم کوه را سرگشته می سازد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.