از آن بر گرد دنیا چشم عشرت کیش می گردد
که دل را وحشت از مکروه دیدن بیش می گردد
کم از کژدم نباشد، اختلاط تلخ گفتاران
گزیدن چون زبان عادت نماید، بیش می گردد
لباس عاریت گردید سلطان را دو گز دیبا
ازین پیرایه چون عریان شود درویش می گردد
درین محفل برای دیگران چون شمع می سوزم
به کار خود نیاید هرکه خیراندیش می گردد
حزین ، چون شمع محفل، فارغ از اندیشهٔ رزقم
چو روزی از دل خود گشت، بی تشویش می گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.