کی از ما چشم صورت بین مردم حال می بیند؟
چه دیگر دیدهٔ آیینه جز تمثال می بیند؟
از آن روزی که من در پای عشق از پای افتادم
غزال چشم شوخ یار در دنبال می بیند
خمار من ندارد دیده در راه می و ساقی
به کف داغ جنون را جام مالامال می بیند
مرا آیینهٔ گیتی نما خشت سر خم شد
ز جام خود اگر جم، صورت احوال می بیند
به چشم سفلگان دهر، ظالم را بود شانی
مگس زنبور را شهباز زرّین بال می بیند
لباسی یافتم، عرفان شیخ خانقاهی را
تصوّف را همین در خرقه های شال می بیند
حزین از جا دل دیوانه ام گر رفت جا دارد
که عالم را پر از بازیچهٔ اطفال می بیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین سرگشتگی چشم حریص از مال می بیند
چه آسایش زخرمن دیده غربال می بیند؟
جهان چون چشم سوزن می شود در چشم کوته بین
اگر کوتاهیی در رشته آمال می بیند
اجل بار گرانباران دنیا را سبک سازد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.