طی می شود از مصرع آهی گلهٔ ما
طالع به وصال تو نویسد صلهٔ ما
یاران سبک سیر، رسیدند به منزل
چون نقش قدم، مانده به جا قافلهٔ ما
شایستهٔ برق است به صحرای ملامت
خاری که به خون تر نشد از آبلهٔ ما
پیرانه سر، آزادگی از عثثت نداربم
رگها شده درگردن ما، سلسلهٔ ما
ای بی خبران پای طلب رنجه مسازید
نزدیکتر از ماست به ما، مرحلهٔ ما
گر موج زند بر لب ما، تلخی عالم
هرگز نزند چین به جبین حوصلهٔ ما
دستان زن مستیم حزین ، تا نفسی هست
از عشق، نکونام بود سلسلهٔ ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فریاد نخیزد ز دل پر گله ما
نبود چو جرس هرزه درا آبله ما
هر جا که زند نشتر خاری مژه بر هم
خون دشنه کشد از جگر آبله ما
فریاد ازین برق نگاهان که نکردند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.