گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

شامی که مست صبح امیدش نمی کنند

بخت سیاه ماست، سفیدش نمی کنند

صیدی نمی کشند بتان در کمند عشق

تا سایه پرور گُل و بیدش نمی کنند

معجز نگر که کشتهٔ شمشیر عشق را

صد غمزه می زنند و شهیدش نمی کنند

نازم به رسم دیر که دربند غیر را

صد خرقه گر دریده مریدش نمی کنند

هر بسته دل که سینه به برق فنا نداد

حاصل نصیب کِشتِ امیدش نمی کنند

غمگین نمی رود کسی از خاک میکده

تا هم پیالهٔ مهِ عیدش نمی کنند

شرح غم من است حزین در حریم دوست

افسانه ای که گفت و شنیدش نمی کنند

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عرفی

در ملک عشق هر که شهیدش نمی کنند

گفت و شنید ماتم و عیدش نمی کنند

یوسف وش آن که راست رود بهر فتح باب

محتاج التفات کلیدش نمی کنند

یا رب کجا بریم وفا را که این متاع

[...]

صائب تبریزی

چشمی کز انتظار سفیدش نمی کنند

آیینه دار صبح امیدش نمی کنند

خونهای مرده قابل تلقین فیض نیست

رحم است بر کسی که شهیدش نمی کنند

از باز دید حاصل عمرم به باد رفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه