میگساران چو هوای گل و شمشاد کنید
لختی از خون جگر خوردن ما یاد کنید
خوش قدان، خسرو وقت اید به اقبال بلند
ملک دل زآن شما شد، ستم آباد کنید
به وفا خاطر عشّاق توان داشت نگاه
به جفا گر نتوانید دلی شاد کنید
من تنک ظرف ستم نیستم و غمزه بخیل
سینه ام را هدف ناوک بیداد کنید
عندلیبان چمن سیر، از آن باغ و بهار
به نسیمی من دلسوخته را یاد کنید
سر چه باشد که دل و جان بفشانید به ذوق
هر چه دارید نثار ره صیاد کنید
می زند جوش حزین از دل آزرده سخن
شیشه بر خاره زدم، صیدِ پریزاد کنید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر به توصیف حال و روز عاشقان و دردهای آنان میپردازد. او از میگساران میخواهد که به یاد زخمهای دلی نوشند و به زندگی و خوشقدیهای عشق خوشآمد بگویند. شاعر بر وفای دل عاشقان تأکید میکند و به تلخی و ستمی که بر دلسوزان رفته، اشاره میکند. همچنین، او به زیباییهای طبیعت و بهار میپردازد و از دیگران میخواهد که یاد او را در دل داشته باشند. در نهایت، او احساسات عمیق خود را از درد و اشتیاق عشق بیان میکند و به دنبال رهایی از مشکلات و جفاهاست.
هوش مصنوعی: مینوشیدگان، وقتی که به یاد گل و درختان شمشاد میافتید، لحظهای به یاد ما که از درد و رنج زیاد رنج میبریم، باشید.
هوش مصنوعی: به اقبال بلند و خوششانسی، ای بلند قد، شما زمانی فرا رسیدهاید که دلها به شما تعلق دارد. حالا باید با مهر و محبت، سرزمین ستم و ناملایمات را آباد کنید.
هوش مصنوعی: عاشقان امیدوارند که با وفا باشند، اما اگر نتوانید محبت کنید، نمیتوانید دل کسی را شاد کنید.
هوش مصنوعی: من ظرفی کوچک برای ظلم و ستم نیستم و چشمان نازک من، دل مرا به تیر ظلم و بیداد نشانه نروید.
هوش مصنوعی: پرندههای باغ، در حالی که از زیباییهای باغ و بهار لذت میبرند، لطفاً به یاد من که دلی شکسته و آشفته دارم، یاد کنید.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از احساسات عمیق و ولع برای عشق صحبت میکند. او میگوید که دل و جان را به خاطر زیباییها و لذتهایی که در زندگی میبیند، فدای آن میکند. او به گونهای اشاره دارد که هر چه که دارد، حتی جانش را در راه رسیدن به معشوق و برای جلب نظر او بیکار نمیگذارد. این بیان نشاندهنده عشق و اشتیاقی شدید است که انسان برای رسیدن به معشوق خود دارد.
هوش مصنوعی: دل غمگین من به شدت تپیده و پر از درد و رنج است. من با خشمی مشابه شکستن شیشه به دردهای خود پرداختهام و اکنون امیدوارم که بتوانم به راحتی از این آلام رهایی یابم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیدلان چند خیال گل و شمشاد کنید
خون شوید آن همه کزخود چمن ایجاد کنید
کو فضایی که توان نیم تپش بال افشاند
ای سیران قفس خدمت صیادکنید
ما هم از گلشن دیدار گلی میچیدیم
[...]
من نگویم که مرا از قفس آزادکنید
قفسم برده به باغی و دلم شادکنید
فصل گل می گذرد همنفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یادکنید
عندلیبان!گل سوری به چمن کرد ورود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.