شمارهٔ ۳۶۴
اگر نسیم نباشد که زلف بگشاید؟
به عاشقان رخ معشوق را که بنماید؟
ز شمع، شب نشود روز، قدر وقت بدان
طلوع شعشعه ی آفتاب می باید
معاشران به نشاط بهار، خنده زنید
مجال نیست که گل ساغری بپیماید
به دست کوتهم آن طرّهٔ رسا نفتاد
چه شد که پرچم آهم به عرش می ساید
به بانگ بربط و می بادهٔ مغانه بکش
که واعظ نفس افسرده، ژاژ می خاید
رسد چو دور به زاهد، قدح برافشانید
پیاله گر نکشد، دامنی بیالاید
دلم ز غنچه پیکان او شکفت حزین
خوشا دلی که ز فیضش دلی بیاساید
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...