افزود خواب غفلت جاهل چو پیر شد
موی سفید در رگ این طفل، شیر شد
روز فتادگی، شدم از سعی بی نیاز
پای ز کار رفته، مرا دستگیر شد
چشم تو، تا پیاله ز خون دلم گرفت
این نازنین غزال، چنین شیرگیر شد
دریا، چه پشت چشم کند نازک از حباب؟
نانم به آبروی چو گوهر، خمیر شد
دولت چو یافت بدگهر، از وی کناره کن
درّنده تر شود، چو سگ سفله سیر شد
تا داد سر به دشت جنونم شکوه عشق
داغم جگر شکافتر از چشم شیر شد
مشنو فسون زهد که در تیره خاک هند
هر کس نیافت دولت دنیا، فقیر شد
جان حزین تشنه جگر سوخت ز انتظار
فردای حشر و وعدهٔ وصل تو دیر شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و ناامیدی شاعر در مورد عشق و زندگی میپردازد. شاعر از خواب غفلت و نادانی خود در گذر زمان سخن میگوید و به افزایش سن و سفیدی موی خود اشاره میکند. او از تلاشهایش برای رهایی از مشکلات حرف میزند، اما به نظر میرسد که این تلاشها بینتیجه ماندهاند. چشم محبوبش او را به شدت تحت تاثیر قرار داده و حسرتها و دردهای او را بیشتر میکند. او بر این باور است که در زندگی دنیا، ثروت و خوشبختی واقعی به دست نمیآید و در نهایت، دلش برای وصال معشوقش در آیندهای نامشخص تنگ است.
هوش مصنوعی: با افزایش خواب غفلت، نادانی مانند پیری میماند که موی سفید شده است و حالا درون این کودک، قدرت و انرژی مانند شیر وجود دارد.
هوش مصنوعی: در روزی که افتادم و از تلاش بینیاز شدم، پاهایم به کار نیفتاد و به کمکم آمدند.
هوش مصنوعی: چشم تو وقتی به پیالهای پر از خون دل من نظر کرد، این غزال نازنین به این زیبایی خیرهکننده درآمد.
هوش مصنوعی: دریا، با چه نازکی و ظرافتی میتواند بخار حبابی را پشت چشم من پنهان کند؟ نان من به خاطر آبرو و ارزش مانند گوهر، خراب و از بین رفت.
هوش مصنوعی: وقتی که خوش شانسی از فردی بدجنس به دست آید، باید از او دوری کرد؛ زیرا او هر چه بیشتر سیر شود، بدتر و خبیثتر خواهد شد، مانند سگی پست که وقتی سیر شد، به بیرحمی خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دیوانگیام به اوج خود رسید، درد عشق من آنچنان شدید شد که از شدت آن، جگرم مانند چشمی تیز و تند شد.
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که نباید فریفته زهد و ظاهر سازی در دین شد، چرا که در سرزمین هند، افرادی که موفق به دستیابی به ثروت و موفقیت دنیوی نشدهاند، در واقع به فقر و نیاز دچار شدهاند. به عبارت دیگر، زندگی زاهدانه و کنار گذاشتن دنیا به تنهایی نمیتواند ضامن خوشبختی و سعادت باشد.
هوش مصنوعی: جان حزین در انتظار روز قیامت و وعده دیدار معشوق، بر اثر شوق و عطش در درونی سوخته به حالتی بس نزار درآمده است. مدت زمان انتظار او طولانی شده و دلش به شدت در عطش و درد میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهم شبی بر آن دهن تنگ میر شد
کامشب مرا تعلق او در ضمیر شد
این باد زلف اوست که باد بنفشه برد
وین خاک کوی او که نسیمش عبیر شد
از هجر آن پری که خمیرم ز خاک اوست
[...]
صحرا ز باد دستی آهم فقیر شد
کوه از جواب ناله من سینه گیر شد
عاقل بنقش عاریتی تن نمیدهد
از ساده لوحی آینه صورت پذیر شد
در کنج غم ز درد تو از بس گداختم
[...]
دانی چه روز دختر زهرا اسیر شد
روزیکه طرح بیعت منا امیر شد
واحسرتا که ماهی بحر محیط غیب
نمرود کفر را هدف نوک تیر شد
با داجل بساط سلیمان فرو نوشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.