گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

نشان وحشی من در دل بی کینه پیدا شد

پی غارتگرم، در خانهٔ آیینه پیدا شد

نهان درموج خود شد بحر و سر زد از حباب من

گهر در آب خود گم گشت و در گنجینه پیدا شد

برون از خود سراغ لیلی خود داشتم، غافل

به صحرا داده بودم دل ز کف، در سینه پیدا شد

نمد، پاس صفای جوهر آیینه می دارد

جمال فقر ما، در خرقهٔ پشمینه پیدا شد

بنا دیروز شد میخانه و امروز از مستی

سر هر خم گشودم، بادهٔ دیرینه پیدا شد

پس از عمری که شد با دختر رز عشرتم روزی

ندانم از کجا دیگر، شب آدینه پیدا شد؟

حزین ، از نعل وارون دل خود حیرتی دارم

به فکر خرمی رفتم، غم دیرینه پیدا شد