خورشید، درین کلبه شب افروز نباشد
خورشید رخی، تا نبود روز نباشد
در جعبهٔ مژگان جفاکیش تو جانا
یک تیر ندیدیم که دلدوز نباشد
هرگز نزند بلبل شوریده نوایم
از سینه، صفیری که غم اندوز نباشد
چون من نتوان از سر کونین گذشتن
تا همّتی از طالع فیروز نباشد
چون صبح به پاس دم اگر حاضر وقتی
آن روز کدام است که نوروز نباشد؟
چون شمع درین بزم محال است برآرم
هرگز سر حرفی که زبان سوز نباشد
چون کلک خوش آهنگ تو، امروز حزین نیست
مضراب نوازی که نوآموز نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.