شب زلف تو در خیالم آمد
از بخت خود انفعالم آمد
بی رحم تر است غمزه، امروز
گویا رحمش به حالم آمد
یاد قد اوست قسمت من
شادم که، الف به فالم آمد
از حرمت خون دل شناسی
پیمانه کشی، حلالم آمد
آبی ای زخم تشنه بردار
اشک دریا نوالم آمد
گفتی نظر از جهان فروبند
کاینک رخ بی مثالم آمد
از هر مژه، زین اشارت، انگشت
بر دیده امتثالم آمد
خورشید رخ تو شد مقابل
جانی به تن هلالم آمد
چون آینه وصل بی حجابی
از حیرت آن جمالم آمد
افسرده دمان، حذر که چون شمع
حرفی به زبان لالم آمد
از دیده و دل کناره گیرید
وحشی نگهان، غزالم آمد
عشرتکده عدم، کجایی؟
از هستی خود ملالم آمد
اوراق دل حزین گشودم
عشق تو به وصف حالم آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.