اشک چشم من و شراب یکیست
دل گرم من و کباب یکی ست
بحر، بحر است و موج در تکرار
ذرّه بسیار و آفتاب یکی ست
نقش موهوم کارگاه وجود
صد هزار است و در حساب یکی ست
کفر و دین را چه فرق، با دوری
نور و ظلمت چو شد حجاب یکی ست
بشکن از بوسه ای خمار حزین
لب لعل تو و شراب یکی ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پُر شکم شد، خر و رباب یکیست
تیره گردید، خاک و آب یکیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.