لب از خون تر کنم گر ساغری نیست
خوشم با ناله گر رامشگری نیست
چه شد کافتاده ام دور از بر تو؟
تپیدن هست اگر بال و پری نیست
دماغ آشفته عشق است عالم
تهی از شور این سودا سری نیست
محیط موج خیز کبریا را
به غیر از دل، گرامی گوهری نیست
دل افسرده ام در سینه خون شد
غم آشامان چه سازم؟ دلبری نیست
اگر پروانهٔ شمعم وگر گل
تویی مقصود جانم، دیگری نیست
بنای دین و دل شد دیر بنیاد
سپاه غمزهٔ غارتگری نیست
اگر داری ترحم بر اسیران
به دست دل ز من عاجزتری نیست
قدم مگذار بی پروا به خاکم
کف خاکسترم، بی اخگری نیست
سلامت طعنه بر اسلام دارد
به خون ریزی نگاه کافری نیست
به خوبان جهان ورزیده ام عشق
وفا آموز عاشق پروری نیست
حزین از کعبهٔ اسلام باز آی
حرمگاه صنم را آزری نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و suffering ناشی از دوری از معشوق میگوید. او احساس میکند که زندگیاش بدون عشق و زیبایی بیمعناست و اگرچه ممکن است غم و اندوه را تحمل کند، اما نمیتواند فقدان معشوق را جبران کند. شاعر به صورت استعاری، حال و هوای عشق را با آشفته شدن دماغ و دل افسرده توصیف میکند و به این نکته اشاره میکند که هیچ چیز در دنیا بهاندازه عشق به محبوب ارزشمند نیست. او همچنین از سایه غم و رنجی که بر دلش نشسته، سخن میگوید و خواهان بازگشت به کعبه عشق و معشوقش است. شعر در نهایت به نوعی ناامیدی و احساس اسیری در عشق و longing برای وصال تاکید دارد.
هوش مصنوعی: اگر ساغری در دست نباشد و شرابی نداشته باشم، لبم را با خون تر میکنم و با نالهام خوشحالم، هرچند که نوازندهای در کار نباشد.
هوش مصنوعی: چه شده که من از حضور تو دور افتادهام؟ اگرچه نمیتوانم پرواز کنم، ولی قلبم هنوز میتپد.
هوش مصنوعی: عشق باعث ایجاد اختلال و آشفتگی در ذهن میشود و در جهانی که از هیجان و شوق خالی است، هیچ کسی نمیتواند با این حالت کنار بیاید.
هوش مصنوعی: به جز دل، هیچ چیز دیگری وجود ندارد که ارزش و عظمت محیط آسمان و دریا را درک کند و بتواند آن را گرامی بدارد.
هوش مصنوعی: دل افسردهام در سینهام تبدیل به خون شده است. چه کار میتوانم بکنم وقتی که کسی برای عشق و دلباختگی وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: من مانند پروانهای هستم که دور شمع میچرخد و تو گل زیبایی هستی که هدف زندگیام فقط تو هستی و هیچ کس دیگری برایم مهم نیست.
هوش مصنوعی: پایه و اساس دین و عشق، مانند بنایی مستحکم است و در برابر تهاجمهای غم و اندوه، ناتوانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر بر بندگان و گرفتارانی رحم و محبت داری، باید بدانی که دل من از تو ناتوانتر است.
هوش مصنوعی: با احتیاط بر خاک من گام بزن، زیرا خاکستر من بدون شعلهای نیست.
هوش مصنوعی: سلامت به معنای خوب بودن یا بدون آسیب بودن است، اما در اینجا به نوعی به اسلام انتقاد میکند و میگوید که این موضوع خونریزی را نشان میدهد و نباید به آن بهعنوان یک حقیقت کافری نگاه کرد. در واقع، ممکن است به ابعاد منفی برخی عقاید و رفتارها اشاره کند.
هوش مصنوعی: من عشق و وفا را از خوبان دنیا آموختهام، اما پرورش عاشقان در توان من نیست.
هوش مصنوعی: حزین، به کعبهٔ اسلام برگرد و اینجا دیگر جایی برای پرستش بتها نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
هوا را بهتر از دل مشتری نیست
ازیرا بر دل کس داوری نیست
مرا بر سرّ گردون رهبری نیست
جز آن کاین نقش دانم سرسری نیست
گر از دین خلیلت رهبری نیست
ترا پس جز طریق آزری نیست
یقین دان عشق کار سرسری نیست
حقیقت مرد عاشق هر دری نیست
سریر سلطنت بی داوری نیست
غم صاحب کلاهی سرسری نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.