زان پیشتر که باده به پیمانه آشناست
چشم ترم به گریهٔ مستانه آشناست
چون مردمک، نمی رود از دیده خال تو
مرغ نگاه من، به همین دانه آشناست
روی نیاز، چون گل رعنا دو رنگ نیست
یکسان دلم به کعبه و بتخانه آشناست
عادت به سخت رویی ایام کرده ایم
با سنگ کودکان، سر دیوانه آشناست
بیگانه است در نظرم دور آسمان
چشمم همین به گردش پیمانه آشناست
در آتشم ز نسبت شمشاد با قدت
در غیرتم که زلف تو با شانه آشناست
گرد خط از رخت ننشیند به آب تیغ
این بوستان، به سبزهٔ بیگانه آشناست
چون شمع، زنده ایم حزین از حدیث عشق
ما را زبان به گرمی افسانه آشناست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأثیر و زیبایی عشق و بادهنوشی اشاره میکند. او از آشنا بودن چشمانش به گریه و نگاهش به معشوق میگوید و بیان میکند که عشق او مانند گل زیبا، یکرنگ و بیهیچ تفاوتی است. شاعر به عادتهای سختی که در زندگی به خود گرفتهاند اشاره میکند و در عین حال به ارتباط عمیق خود با معشوق و طبیعیترین جلوههای عشق تأکید میکند. او همچنین از احساسات درونی خود، آتش عشق و ارتباطات عاطفی بین خود و معشوقش مینویسد و به احساس زنده بودن و شمعوار بودن در دنیای پر از عشق و حکایتهای جالب اشاره میکند.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه شراب با لیوان آشنا شود، چشمانم به گریهٔ سرخوشی و مستی عادت کرده است.
هوش مصنوعی: چشمان من همیشه بر خال تو باقی است و مانند مردمکی که از چشم پاک نمیشود، نگاه من هم به همین دانه آشناست.
هوش مصنوعی: در دل من، دو نوع عشق وجود دارد و مانند گل زیبایی که رنگی یکسان ندارد، عشق من به مکانهای مختلف یکسان است. من هم به کعبه و هم به بتخانه تعلق خاطر دارم.
هوش مصنوعی: ما به سختی و دشواری روزگار عادت کردهایم و ذهن پریشان ما با مشکلات و دردسرهای زندگی آشناست.
هوش مصنوعی: در نگاه من، آسمان دور بیگانه و غریبه به نظر میرسد، اما همین دوری و گردش به من احساس آشنایی میدهد.
هوش مصنوعی: من به خاطر تعلق و نسبت تو با زیباییات در آتش حسادت میسوزم، چرا که در غیرت من زلفهای تو با شانه آشنا هستند.
هوش مصنوعی: پیرامون چهرهٔ تو، با تیغی که در این بوستان قرار دارد، هیچ نشانی نمیماند. تو به گیاهان بیگانه پیوندی نزدیک داری.
هوش مصنوعی: ما همچون شمعی هستیم که در عشق شعلهوریم و از درد و اندوه آن صحبت میکنیم. دلمان از سخنان عاشقانه انباشته شده و میداند که چطور این داستانها را با گرمی و احساس بیان کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیگانهای اگر نه به جانانه آشناست
رشکم چرا به صد غم بیگانه آشناست
معشوق هم به چاره عاشق نبرد راه
شد عمرها که شمع به پروانه آشناست
در وادی خیال تو و گفتگوی عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.